تدوين حديث(3): صحابه و كتابت حديث - صفحه 36

رقم زد، عمر بن خطّاب، در استوارساختن اين شيوه، بسى كوشيد و به هنگام خلافت، دامنه اين سياست را بگستراند. با اين همه، نصوص تاريخى نشان مى دهد كه او نيز به روزگار حيات رسول اللّه(ص) و حتّى پس از آن، حديث را مى نوشته است. چنين است كه پژوهشيان اهل سنّت، و به واقع توجيه گران سياست خلفا، بسى كوشيده اند تا براى موضع واپسين خليفه، محملى و توجيهى بجويند و آن را موجّه جلوه دهند. ۱
عمر، احاديث مرتبط با صدقات را جمع و تدوين كرده بود، كه بارها پسينيان بدان استناد كرده اند. اين نسخه را نافع به عبداللّه بن عمر عرضه كرده بوده است ۲ . بر اساس نقلهايى ديگر، احاديثى ديگر از رسول اللّه(ص) نيز نوشته بوده است. ۳
به هنگام خلافت نيز عمر، ابتدا قصد داشت حديث را بنويسد و بنويساند و براى اين، با اصحاب رسول اللّه(ص) به رايزنى پرداخت؛ امّا پس از يك ماه ـ بر اساس برخى از نقلها ـ تصميم گرفت از نشر آن جلوگيرى كند ۴ و بيانيّه اى به آباديها فرستاد كه آنان كه حديث را نوشته اند، تباه سازند ۵ ؛ و بر اساس برخى نقلهاى ديگر، آنچه را مردم نوشته بودند، چون آوردند و به وى ارائه كردند، سوزاند. ۶
اين همه، نشان مى دهد كه تدوين حديث، معمول بوده است و عمر نيز از جمله كسانى بوده است كه حديث را مى نگاشته است. و در اين جهت ـ چنانكه پيشتر آورديم ـ،

1.پس از اين و در مقالات آينده، به اين توجيهات خواهيم پرداخت. گفتنى است كه آقاى دكتر محمد مصطفى اعظمى، رواياتى را كه نشانگر منع عمر از تدوين حديث است، ضعيف دانسته و مآلا غيرقابل استناد؛ و از سوى ديگر، به قرائنى تكيه كرده است كه عمر در كتابت و نشر حديث مى كوشيده است (دراسات فى الحديث النبوى: ۱/۱۳۷). البته اين ادّعا چندان با اسناد تاريخى همسويى ندارد.

2.مسند أحمد بن حنبل: ۱۱/۲۸ و نيز بنگريد به الكفاية فى علم الرواية: ۳۵۴

3.دراسات فى الحديث النّبوى، به نقل از الأموال، ابوعبيد: ۳۹۳؛ التّاريخ الكبير: ۱/۲۸۳

4.تقييد العلم: ۴۹.

5.تقييد العلم: ۵۳.

6.تقييد العلم: ۵۲.

صفحه از 40