اجتهاد در فهم نصوص - صفحه 3

فرزانگان، نابغه ها و… خواهند بود.
به تعبير ديگر، به خود اجازه ندهيم كه متن دينى مسلّم الصدور و حديث و روايت قطعى را در حصار انديشه بسته خويش معنا كنيم؛ بلكه نص را دريايى ژرف از معارف و معانى بدانيم كه انسانها به اندازه ظرف وجودى و فكرى خويش از آن بهره مى جويند.
به بيان ديگر، اجتهاد در فهم نص، آن است كه تمامى امكانات معرفتى (از قبيل اطّلاعات، تجربه، دانش، رايزنى علمى، تعقّل و انديشه ورزى) براى فهم نص به كار گرفته شود.
اجتهاد در فهم نص، نقطه مقابل اجتهاد در برابر نص است. اوّلى، التزام به نص و در آن غور كردن است؛ و دومى، لااباليگرى در برخورد با نص، بغى فكرى بر متن دينى، مقدّم داشتن رأى بر شرع و تجاوز از شريعت است. روشن است كه كاربرد اين قاعده در جايى است كه نصّ قطعىّ الدّلاله در ميان نباشد؛ وگرنه، اجتهاد در نصّ قطعىّ الدّلاله، به تأويل دين و بطلان شريعت خواهد انجاميد.
تعبير از اين قاعده، نخستين بار در كتاب فقه الإمام الصّادق(ع) مطرح شد و شهيد بزرگوار سيّد محمّد باقر صدر، در اهميت و تجليل از آن، مقاله اى با عنوان «فهم و تفسير اجتماعى نصوص دينى در فقه جعفرى» نگاشت. در اين مقاله آمده است:
به گمان قوى، اين نخستين بار باشد كه از يك فقيه اسلامى در مدرسه امام صادق(ع)، نظريه اى گسترده تر درباره عنصر فهم اجتماعى نصوص دينى مى خوانم كه در آن با ژرف نگرى و باريك بينى، ميان «مفهوم لغوى ولفظى نص» با «مدلول اجتماعى» آن، تفاوت نهاده و حدود قانونى مدلول اجتماعى را روشن كرده است. ۱
اكنون، براى نخستين بار، ملاحظه مى كنيم كه عنصر فهم اجتماعى نصوص، به صورتى مستقل مطرح مى شود و هنگامى كه برخى از بخشهاى كتاب فقه الإمام الصادق(ع) را مى خوانيم، مى بينيم استاد بزرگ ما، شيخ محمد جواد مغنيه، در اين تأليف خود، اين موضوع را طرح كرده و با دست خويش، فقه جعفرى را به شكلى زيبا از نظر شيوه و تعبير

1.همراه با تحول اجتهاد، (ترجمه) على اكبر ثبوت، ص۲۵

صفحه از 8