تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 101

أَثْل ـ به ثاء مثلثه ـ : درخت خاردار . أثَلَ بِشَيء : دستى كه قوت ندارد ۱ .
اُجاج: آب شديد الملح ؛ چنين گفته است هروى . ۲ صاحب رهطة المتحفظ ۳ گفته است: اُجاج : نمك گفته مى شود در آب ، نمك: اُجاج و نعاج و ماج و زعاق ۴ .
أحد: كسى است كه از جهت او شريك نباشد و نظير نباشد . گفته شده است أحد و واحد يك معنا است ، أحد فرد آنچنانى است [كه] از شى ء منبعث نمى شود و با شى ء متحد نمى شود.
گفته شده است فرق ما بين واحد و أحد : واحد داخل در حساب است و جايز است از جهت او دويم باشد زيرا او مستوعب جنس خود نيست ، به خلاف أحد ؛ ألا ترى اگر بگويى فلانى مقاومت او نكند واحد از مردمان ، جايز است اين كه مقاوم او شود دو نفر . [و] اگر بگويى ۵ مقاومت ۶ او نكند أحدى ، جايز نيست اين كه مقاوم او دو نفر نمايد ؟ پس أحد ابلغ است ؛ چنين ذكر نمود است طبرسى ۷ .
گفت هروى : ۸ از اين قبيل است قوله تعالى: «لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَآءِ»۹ و نفرمود كواحدة زيرا أحد نفى عام است از جهت مذكر و مؤنث ، مفرد و جماعت . گفت ازهرى : ۱۰ فرق گذاشت ما بين واحد و أحد ؛ أحد بنا شده است از جهت نفى چيزى كه ذكر شود با او از عدد ، واحد اسم است از جهت ابتداى عدد و مى گويند: مَا يَأتي مِنهُم

1.درخت خار دار كنايه از بى ثمر بودن درخت است و در ترجمه اين واژه از آن به درخت گز تعبير شده است، اما به طور صحيح و اعم بايد اين واژه را به هر نوع درخت بى ثمر معنا نمود و ترجمه «أثل بشيء» به معناى دستى كه قوت ندارد نيز ترجمه كنايى است.

2.الغريبين ، ج۱ ، ص۴۷.

3.كفعمى رحمه الله اين كتاب را از جمله مآخذ البلد الأمين خود ذكر نموده است. رك: الذريعة: ج۲۴ ، ص۱۲۴.

4.و لا تَجعل ماءَهُ عَلَينَا اُجَاجا (الصحيفة السجادية: دعاى نوزدهم).

5.در نسخه : بگوى .

6.در نسخه : مقاوم .

7.ترجمه تفسير مجمع البيان ، ج۱۶ ، ص۱۵۰۸.

8.الغريبين ، ج۶ ، ص۱۹۷۶.

9.سوره احزاب، آيه ۳۲.

10.معجم تهذيب اللغة ، ج۴ ، ص۳۸۴۵.

صفحه از 196