تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 103

اُفول: غروب ۱ .
ألْت: ناقص شدن و كم شدن ، و منه: «وَ مَآ أَلَتْنَـهُم مِّنْ عَمَلِهِم»۲ أي ما نقصنا.
إلّ : ـ به كسر همزه و تشديد لام ـ خدا و عهد و قسم.
إِله: كسى است كه محقق شده است از جهت او بندگى ، مراد به اين كه او كسى [است] كه محقق شده است از جهت او بندگى ، به درستى كه او قادر است بر اصول نعم آنچنانى كه زمانى [كه] او را جاى آورد مستحق شود بندگى نمودن او را ؛ چنين گفته است در كتاب حدود . ۳ قول تعالى: «هُوَ الَّذِى فِى السَّمَآءِ إِلَـهٌ وَ فِى الْأَرْضِ إِلَـهٌ»۴ يعنى معبود است در آسمان و زمين . تَأَلُّه يعنى قبول بندگى نمودن . قوله تعالى: «نَعْبُدُ إِلَـهَكَ»۵ يعنى كسى كه ملتجى شوى تو به سوى او و استغاثه نمايى به سوى او ناميده شود ، أضَاءَ كُفّارٌ بِإلهه ؛ زيرا ايشان ملتجى به او شوند.قوله تعالى: «أَءِلَـهٌ مَّعَ اللَّهِ»۶ يعنى آيا التجاء كرده مى شود به سوى غير او ؛ چنين گفته است ابوعبيده هروى در غريبين ۷ الَّلهُمّ معناى او «يا اللّه » بوده است ، حذف نموده اند از او ياء نداء را و ميم مشدّده در او زياد نمودند . لاهمّ ايضا به معنى اَللّهم است. ۸
گفت عبدالمطلب: لاهُمَّ إنَّ المرءَ يَمنَعُ رَحلَهُ فَامنَع رحالَكَ ۹ ، و حرز سيبويه أن يكون لاه أهم اللّه ، ميم در لاهم و اَللهم بدل حروف نداست ، گاه جمع مابين بدل و مبدل در ضرورت شعر شود ، مثل اين كه مى گويد در : اَللهم يا اللهما.

1.والطلوع و الاُفول و الإنارة و الكسوف (الصحيفة السجادية: دعاى چهل و سوم) .

2.سوره طور، آيه ۲۱.

3.اين كتاب در اصل الحدود و الحقائق نام دارد كه از آنِ سيد شريف مرتضى علم الهدى است آنچنان كه ابن شهر آشوب در معالم العلماى خود آورده است و شيخ ابراهيم كفعمى اين كتاب را مختصر نموده و تحت عنوان اختصار الحدود و الحقائق نام گذارى نموده است . رك: الذريعة ، ج۱ ، ص۳۵۶.

4.سوره زخرف، آيه ۸۴.

5.سوره بقره، آيه ۱۳۳.

6.سوره نمل، آيه ۶۰.

7.الغريبين ، ج۱ ، ص۹۵.

8.همان ، ج۱ ، ص۷۹.

9.در نسخه چنين آمده : « . . . يمنع رجله وجلاله فامنع جلالك» ، كه خطاست ؛ رجوع شود به : الطبقات الكبرى لابن سعد ، ج۱ ، ص۹۲ ؛ الدر المنثور ، ج۶ ، ص۳۹۴.

صفحه از 196