جسم: بزرگ و عظيم . تَجَسَّمَتِ الاُمُور ۱ أي عظمت . كتبَ جسمه أي معظمه ، والأجسم: الأخضم. 
 جشم: من باب علم . يُجَشِّمُنَا أي يُكَلِّفُنَا ، جَشِمتُ الأَمرَ بالكسر تكلف ورزيدن از روى مشقت . جَشَّمتُهُ بالفتح كَلَّفتُهُ . تَجَشُّم : تكلّف و رنج كشيدن. 
 جلب: و جلباب و جلابيب : او ثوب واسع است كه زنان بر سر خود اندازند . جلبب صحبت و صوت را گويند . مجلّب ۲ سحاب است كه در او رعد باشد. 
 جُلجُل: جرس كوچكى است كه در گردن دوابّ اندازدند ، و منه الحديث: لا تصحب الملائكة رفقة فيها جلجل ۳ ، جلجلة صوت رعد را نيز گويند ۴ . 
 جلل: ـ به فتح جيم و لام ـ گفته شود بر كوچك و بزرگ ، عظيم و حقير . جوهرى گويد: الجَلَلُ الأمر العظيمُ ، ۵ جليل ايضا امر هيِّن و يسير است. ۶
 جمع: ضد تفرّق . يوم الجمعه روزى است از روزهاى هفته . گفته شده است ۷ اول كسى كه روز جمعه را جمعه اسم گذاشت كعب بن لوى ۸ ] بوده است] ، او اول كسى است كه گفت ، و اما بعد بعضى گفته اند ۹ انصار اول كسانى بودند كه اين اسم را گذاشته اند ، گفته اند كه يهود را روزى است در هر هفته ، پس بياييد شما بگردانيم از جهت ما يك روزى كه اجتماع كنيم در آن روز ، پس ذكر نماييم خدا را و نماز در آن روز نماييم ، پس گفته اند : روز شنبه مال يهود است ، روز يكشنبه مال نصارى است ، پس بگردانيد آن روز را [شما ]روز عروبت ، پس اجتماع نمودند به سوى سعد بن زراره ۱۰ پس او در آن روز نماز با ايشان جاى آورد دو ركعت و متذكر نمود ايشان
                         
                        
                            1.در صحاح اللغة (ج ۵ ، ص۱۸۸۸) از قول ابن سكيت : «تَجَسَّمت الأمر» آمده است.
2.در نسخه مجلجب آمده كه نادرست است.
3.سنن النسائي ، ج۸ ، ص۱۸۰ ؛ المصنف ، ج۷ ، ص۵۷۵.
4.سَحَابا مُتَراكما هَنِيئا مَريئا طَبَقا مُجَلجَلاً (الصحيفة السجادية: دعاى نوزدهم).
5.صحاح اللغة ، ج۴ ، ص۱۶۵۹.
6.حسن بلاؤه عندنا، و جلّ إحسانه إلينا (الصحيفة السجادية: دعاى يكم).
7.بحار الأنوار ، ج۱۵ ، ص۲۹۱ ؛ تفسير القرطبي ، ج۱۸ ، ص۹۷.
8.كعب بن لؤى بن غالب (م ۱۷۳ ق) براى اطلاع از احوال وى رك: الأعلام زركلى ، ج۵ ، ص۲۲۸.
9.بحار الأنوار ، ج۵۶ ، ص۵ ؛ تفسير القرطبي ، ج۱۸ ، ص۹۷.
10.براى اطلاع از احوال وى رك: الإصابة ، ج۳ ، ص۵۱.