تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 130

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا»۱ .
و از جهت شكر خواصى است : يكى آن است كه شكر به لسان شود ، او حَسَن الثناء است ؛ زيرا وارد شده است در حديث: المتحدَّث بالنعمة شكر ۲ . دويم اين كه شكر به قلب مى شود ؛ زيرا در حديث وارد است : بعد از اين كه شناختى تو كه نعمت از من است پس راضى شدم من از تو اين شكر است . سيم به جوارح است لقوله: «اعْمَلُواْ ءَالَ دَاوُدَ شُكْرًا»۳ پس شناخته شده است كه شكر سه منزل دارد : قلب و لسان و يد ، قال الشاعر:

أفادتْكم النعماء منّي ثلاثةيدي و لساني و الضمير المحجَّبا۴
چهارم ترك شكر كفر است . پنجم شكر استدعا دارد سبق نعمت را . ششم شكر به او صيد شود نعمت مفقوده را ؛ زيرا شكر موجب زيادتى نعمت شود . هفتم نعمت موجوده به واسطه شكر باقى مى نمايد.
حميم: از جهت حميم معانى است : حميم آب گرم را گويند ، حممته يعنى گرم نموده ام او را ، استحممت يعنى غسل نموده ام با آب گرم ، بعد گرديد هر غسل نمودن به هر آبى را استحمام . حميم آب بارد را گويند. أيضا قال الشاعر:

و ساغ لي الشراب، وكنت قبلاأكاد أغص بالماء الحميم۵
حميم : خويش و قوم نسبى را گويند و منه قوله تعالى: «وَ لاَ يَسْـئلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا»۶ . حميم خاص مقابل عام را نيز گويند ، جئنا في الحامّة لا في العامّة ۷ . حميم : عرق را گويند . حميم : گرمى تابستان را نيز گويند ، شتر خوب را گويند ، در دعاى نماز شب

1.سوره اسراء، آيه ۱۱۱.

2.التحدُّث بالنعمة شكر. رك: كشف الخفاء ، ج۱ ، ص۲۹۸.

3.سوره سبا، آيه ۱۳.

4.الفائق في غريب الحديث ، ج۱ ، ص۲۷۳.

5.اين ابيات از يزيد بن صعق است و در لسان العرب ، ج۱۲ ، ص۱۵۴ و غريب الحديث حربى ، ج۲ ، ص۷۱۳ به جاى قبلاً ، قدما آمده است ؛ ولى در شرح ابن عقيل ، ج۲ ، ص۷۳ و شرح الرضي على الكافية ، ج۱ ، ص۲۵۳ همانند نسخه قبلاً آمده است.

6.سوره معارج، آيه ۱۰.

7.در مصدر «جئناكم» آمده است : يقال : جئناكم في الحامة لا في العامة. رك: ذخائر العقبى ، ص۲۱.

صفحه از 196