تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 149

سلط: مسلط شدن ، سلطان الف نون [آن] زايده است اطلاق بر مذكر [ و ]مؤنث هر دو شود . سلطان : حجت آشكار . در قرآن لفظ سلطان به معنى حجت آشكار است . سلاطة : تيزى زبان ، يقول: رجل سليط يعنى صاحب زبان ، و امرأة سليطة كذلك ۱
. ۲
سلف: گذشته ، مقابل غبر. ۳
سلق: اذيت نمودن.
سلام: يعنى سلامت از شرور و آفات و شياطين . جنت دارالسلام يعنى دار سلامت از مردن و پيرى . سلام عليكم : معناى او سلامت از جهت شما و با شما است . بعضى گفته اند : [سلام] اللّه عليكم أي حفظكم و ديگرى گفته است : ما صلح و آشتى كننده ايم از جهت شما . «سَلَـمٌ هِىَ حَتَّى مَطْـلَعِ الْفَجْرِ»۴ يعنى شب قدر شبى است ذات سلام ، درد در آن نيست ، قدرت ندارد اين كه شيطان در او امرى جاى آورد . قوله تعالى: «السَّلَـمُ عَلَىَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَ يَوْمَ أَمُوتُ»۵ يعنى سالم بدارد مرا خدا از آفات در حالت زندگانى و مردن . «سُبُلَ السَّلَـمِ»۶ أي دين اللّه الإسلام . «وَالسَّلَـمُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى»۷ يعنى هر كه تابع هدايت شد سالم ماند از عذاب خدا . بعضى گفته اند : سلام بر چهار وجه است : سلام يعنى خدا ؛ لقوله: «السَّلَـمُ الْمُؤْمِنُ»۸ ، سلام سلامت ؛ لقوله عليه السلام دارالسلام أي دار السلامة ، سلام به معنى تسليم ، كقوله : سلمت عليه تسليماً أي سلاماً ، سلام : درخت بزرگ را گويند ۹ .

1.ترتيب كتاب العين ، ج۲ ، ص۸۴۱ ؛ صحاح اللغة ، ج۳ ، ص۱۱۳۴.

2.و احترز بسلطانك من جوز السلاطين (الصحيفة السجادية: مقدمه) .

3.و أهل توبتي ... توبة موجبة لمحو ما سلف (الصحيفة السجادية: دعاى سى و يكم) .

4.سوره قدر، آيه ۵.

5.سوره مريم، آيه ۳۳.

6.سوره مائده، آيه ۱۶.

7.سوره طه، آيه ۴۷.

8.سوره حشر، آيه ۲۳.

9.صلى اللّه على محمد و آله الطيبين و سلم كثيراً (الصحيفة السجادية: مقدمه) .

صفحه از 196