تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 175

يازدهم به معنى قول ، «وَ اللَّهُ يَقْضِى بِالْحَقِّ»۱ أي يقول . دوازدهم به معنى تقدير ، «فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ»۲ أي قدَّرنا.
قِطّ: حساب نمودن ، و منه قوله تعالى: «قِطَّنا» . ۳
قفل: معروف است.
قفو: قفا يقْفو قِفوا أي اتَّبعْ . «قفينا على آثارهم»۴ أي اتَّبعنا . از اين قبيل است قافيه شعر ؛ زيرا تابع آورده بعضى به بعض . قفا: عقب ، يقال : قفوت ، يعنى در عقب آمدم.
قلع: امساك و كف از امرى نمودن.
قلى: أي البغض و الشرك . «مِّنَ الْقَالِينَ»۵ أي من المبغضين.
قمح: ذليل و خوار نمودن.
قمر: از اول شهر تا سه شب هلال گويند... شهر قمر گويند.
قمع: گرز و بوك ، و منه: «وَ لَهُم مَّقَـمِعُ مِنْ حَدِيدٍ»۶ .
قنوت: به معنى طاعت و به معنى دعا ؛ قوله تعالى: «قَانِتًا لِّلَّهِ»۷ بمعنى الأول ، و في الحديث : قنت شهرا ۸ بمعنى الثاني . قنوت به معنى صلاة هم آمده است. قنوت به معنى امساك و سكوت هم آمده است ؛ زيد بن ارقم ۹ گويد : ما در نماز سخن مى گفتيم تا اين كه نازل شد قوله : «قُومُواْ لِلَّهِ قَـنِتِينَ»۱۰ پس ترك سخن نموديم در نماز.
قنوط: يأس و نا اميد شدن ، و منه قوله تعالى: «وَ مَن يَقْنَطُ»۱۱ أي ييأس . در نون يقنط حركات ثلاثه است.

1.سوره غافر، آيه ۲۰.

2.سوره سباء، آيه ۱۴.

3.سوره ص آيه ۱۶ .

4.سوره حديد ، آيه ۲۷ .

5.سوره شعراء، آيه ۱۶۸ .

6.سوره حج، آيه ۲۱.

7.سوره نحل، آيه ۱۲۰.

8.المجموع ، ج۳ ، ص۴۹۳.

9.السنن الكبرى ، ج۲ ، ص۲۴۸.

10.سوره بقره، آيه ۲۳۸.

11.سوره حجر، آيه ۵۶.

صفحه از 196