تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 179

كسر لام ـ مصدر لاحَظَ به معنى مراعات نمودن.
لَدُن: به معنى عند . بعضى گفته اند : فرق ما بين عند و لدن : لدن اقرب است از عند ، مى گويند : عندك مال ، و حالى كه مال غايب است از تو ، نمى گويند : لدنك مال ، مگر مال يلى تو باشد ، بلى در اتصال به مضمرات مثل هم هستند.
لعج: سوزاندن . [لاعج : جمعه] لواعج يعنى سوزاننده ۱ ، يقول: هوى لاعِج أي محرقة للفؤاد ۲ .
لغو: كلام باطل و فحش و هر چيزى كه جايز و سزاوار نيست.
لقف: تناول نمودن با دهان و بلعيدن.
لمم: و إلمام : نزول و نازل نمودن . ملمّات : جمع ملمّة عبارت است از امور صعب و مشكل كه نازل بر انسان شود . در دعاى كرب : أنت المفزع في الملمات به همين معنى است ۳ . لمّ بأهله أي نزل . ملمّة نازله است از نوازل دنيا . عين اللامّة ۴ آن چشمى را گويند كه به ديگرى تأثير كند . لمم به معنى ملامت هم آمده است.
قوله تعالى: «يَجْتَنِبُونَ كَبَـلـءِرَ الاْءِثْمِ وَالْفَوَ حِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ»۵ به معنى گناهان صغير است . در كنز العرفان في فقه القرآن گويد : حدّ كبيره آن است كه زايل نشود عقاب او مگر به توبه و هم چنين فسق . ابن عباس گويد : هر چه را كه خدا نهى فرموده است او كبيره است ، اصحاب ما به اين نحو رفته اند. مجاهد و ابن جبير گويند : ۶ هرچه خدا وعده عقاب در آخرت نمود يا حد در دنيا قرار داد او كبيره است. روايت شده است مسندا از عمر بن عبداللّه كه : داخل شدم بر صادق ، پس قرائت نمودم بر او «الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَـلـءِرَ الاْءِثْمِ وَالْفَوَ حِشَ»۷ عرض نمودم : خوش دارم كباير [را] از كتاب اللّه بشناسم ، پس

1.در نسخه : سوزاندن .

2.همان ، ص۳۳۸.

3.الصحيفة السجادية: دعاى هفتم .

4.فقه الرضا ، ص۴۰۳.

5.سوره نجم، آيه ۳۲.

6.در نسخه: گويد.

صفحه از 196