تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 186

او واجب است.
ندح: يعنى در وسعت بودن . ندحتُ الشيء ندحا أي سعة . ۱ إنّك لفي نداحة و مندوحة عن كذا أي في سعة . ۲ در حديث ۳ عمر بن حصير وارد است: إن في المعاريض لمندوحة عن الكذب أي فسحة و سعة . ۴
نده: إذا زجر . نده : زجر دادن به صدمه.
نسف: به معنى قلع و كندن.
نسي: به معنى فراموشى و به معنى ترك نمودن . در آيه شريفه قوله: «نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ»۵ أي تركوا و تركتهم. نَسْي : تأخير انداختن ، و منه قوله: «إِنَّمَا النَّسِىءُ زِيَادَةٌ فِى الْكُفْرِ»۶ .
نشاط: كامرانى نمودن و خوشحالى كردن.
نصب: النصب : التعب ، و گاهى به معنى علامتى كه نصب شده است استعمال و به معنى نصب كه رفع يد هم باشد استعمال شده است.
نصح: نصوح يعنى راستگو . توبه نصوح يا به اين معنى است يا به معنى بالغة فيالنصح ، مأخوذ از نصح به معنى خياطت نمودن ، گويا معصيت پاره نمودِ توبه [را ]رفو نمايد ؛ يا به معنى خلوص ، ينصح الشيء إذا خلص.
نظم: و نظام خياطت است كه لؤلؤ را در آن نمايند . نظم : به يك روش و نسق.
نعش: به معنى اقامت و ارتفاع و بلند نمودن است.
نعمت: منفعت خوبى است كه مى رسد بر غير بر جهت احسان ؛ اين نعمت يا ظاهره است يا باطنه : نعمت باطنه را آلاء گويند ، نعمت ظاهره را نعماء گويند ؛ چنين گفته است شيخ فخر الدين در جامع الفوائد . نعم خوبى را گويند يقول: أنعم اللّهُ عليك ۷

1.غريب الحديث ابن قتيبه ، ج۲ ، ص۱۸۳.

2.غريب الحديث ابن سلام ، ج۴ ، ص۲۸۷.

3.المصنف ، ج۷ ، ص۵ ؛ السنن الكبرى ، ج۱۰ ، ص۱۹۹ ؛ بحار الأنوار، ج۶۹ ، ص۲۵۶.

4.الفائق في غريب الحديث ، ج۲ ، ص۳۵۴.

5.سوره توبه، آيه ۶۷.

6.همان، آيه ۳۷.

7.الكافي ، ج۳ ، ص۳۵ ؛ الدعوات ، ص۷۳ ؛ شرائع الإسلام ، ج۱ ، ص۸۴.

صفحه از 196