تبيان اللغة در لغت قرآن و صحيفه - صفحه 195

يعنى قطع نمودن.
هجر: به ضم هاء به معنى فحش دادن، و به فتح هاء به معنى هذيان.
هدى: به معنى ثبات آمده است : «اهْدِنَا الصِّرَ طَ الْمُسْتَقِيمَ»۱ و به معنى البينات : «عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ»۲ و به معنى رسول : «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّى هُدًى»۳ و به معنى السنّة: «فَبِهُدَلـهُمُ اقْتَدِهْ»۴ و به معنى الإصلاح : «لاَ يَهْدِى كَيْدَ الْخَآلـءِنِينَ»۵ و به معنى الدعاء : «لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»۶ و به معنى القرآن: «إِذْ جَآءَهُمُ الْهُدَى»۷ و به معنى الإيمان : «زِدْنَـهُمْ هُدًى»۸ و به معنى التوراة : «وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى»۹ چنين گفت ابن جوزى.
هزو: سُخريّه . فرق ما بين هزو و سخريه آن است : در سخريه طلب ذلّت نمودن است ، هزو چنان نيست . سخريه و مكر و مخداعه و نسيان و استهزاء كه به خدا نسبت داده شده ـ مثل «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ»۱۰«نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ»۱۱ ـ يعنى خدا جزا مى دهد ايشان [را] بر سخريت و مكر و خدعه و استهزاء و نسيان، يعنى مكافات دهد ايشان را جزاى استهزاء و نسيان و مكر ايشان.
هشم: شكستن.
هضم: به هم در رفتن و مظلوم شدن. مهتضم أي المظلوم.
همس: صوت خفى . همس الأقدام : صوت قدم كه خفى باشد . اسد را هَموسه گويند زيرا به خفيت راه رود.
هند: بلادى است واسعه ، طول [او] به مقدار سه ماه است ، عرض او دو ماه است ،

1.سوره فاتحه، آيه ۶.

2.سوره بقره، آيه ۵.

3.همان ، آيه ۳۸.

4.سوره انعام، آيه ۹۰.

5.سوره يوسف، آيه ۵۲.

6.سوره رعد، آيه ۷.

7.سوره كهف، آيه ۵۵.

8.همان ، آيه ۱۳.

9.سوره غافر، آيه ۵۳.

10.سوره بقره، آيه ۱۵.

11.سوره توبه، آيه ۶۷.

صفحه از 196