[ ماجراى حمله وهابيون به كربلا ]

و از واقعات اين سال اين بود كه در روز عيد غدير آن طائفه ياغيه باغيه طاغيه وهابيه كه امير و سردار ايشان سعود نامسعود ولد عبدالعزيز وهابى بود كه در نجد و درعيّه سمت سرورى و حكمرانى داشت بر سر كربلاى معلاّ لشكر كشيد و بعض محلات آن بلد مبارك را مسخر نمود و قتل عامى كرد و داغ شهادت سيد الشهدا[ عليه السلام ]تازه شد و بسيارى از سادات عظام و فضلاى ذوى العزّ و الاحترام و طلاب علوم ائمه اطهار عليهم السلام را طعمه شمشير ظلم و ستم نمودند و كتب علميه بسيارى را در عرضه تلف درآوردند ، و برسر سراى سيد المحققين استادنا آقا سيد على ريختند و مبالغى از امانت هاى مردم كه در آن جا بود به تاراج بردند و فاضل كامل ربانى ملا عبدالصمد همدانى را شهيد كردند ، و وى مردى فاضل و متتبع بود و شرحى بر شرايع نوشته است و جمع اخبار و عبارات علماى اخيار بر وجه استقصا كرده است و آن كتاب ، بسيار عزيز الوجود است .

[ مسافرت مؤلف به نراق ]

و در فصل تابستان سنه 1217 ـ هزار و دويست و هفده ـ كه هواى آران كه مسقط رأس حقير است ، بسيار گرم شد ، عزم مسافرت به قريه نراق ـ كه ييلاق است ـ بر خود جزم كردم و به آن جا رفتم ، و در آن جا به خدمت «أعلم العلماء و أفخم الفضلاء الموفق بتوفيق اللّه الباقي أحمد بن محمد مهدي النراقي» مشرف شدم و از ادراك صحبت آن بزرگوار فتوحات بسيار و فيوضات بى شمار از براى حقير حاصل گرديد .

[ آغاز نگارش المقاصد المهمة ]

و در اين سال در قريه نراق ابتدا به نوشتن كتاب مقاصد المهمة ^۱ كه در اصول است نمودم و در آن مدت كه در آن جا بودم در طى مباحثه معالم الاُصول ، آن كتاب را مى نوشتم و چون هوا ميل به سردى كرد، از آن جا به كاشان مراجعت كردم .