زندگي نامه خود نوشت ملا علي آراني - صفحه 517

[ تأليف فصل الخطاب ]

و در آن جا جمعى از احباب طلاب خواهش نمودند كه كتاب قوانين المحكمة را كه از مؤلفات عالم عامل فاضل كامل مولانا ميرزا ابوالقاسم جيلانى رحمه الله است ، از براى ايشان مباحثه كنم . حقير هم راضى شدم و در طى مباحثه آن ، كتاب مقاصد را مى نوشتم و در مطالب آن بسيار اوقات شبهات بلكه ناخوشى مشاهده مى كردم و كسى كه از عهده جلّ آنها برآيد نمى ديدم ، بالضروره عريضه اى به خدمت آن بزرگوار نوشتم و بعض ابحاث و اشكالات خود را در آن درج كردم و به خدمتش ارسال داشتم . آن بزرگوار به انامل فيض شمايل خود آن اشكالات را جواب نوشتند و حقير در جواب ها تأمل كامل نمودم، بعضى از آنها كه به نظر قاصر ناتمام مى نمود رد كردم . بعد از نوشتن رد بر تمام جواب ها صورت عريضه را با صور جواب ها و رد بر آنها را در رساله اى ضبط كردم و آن را مسمّا به فصل الخطاب ۱ كردم ، و آن رساله محتوى بر تحقيقات عزيزه است و آن رساله نيز در طى مجلد رسائل ايراد مى شود .

[ اجازه ملا احمد نراقى به مؤلف ]

و چون اكثر مقاصد را در طى مباحثه قوانين نوشتم ، در اكثر مباحث متعرض مناقشات وارده بر قوانين شده و در ماه ذى قعدة الحرام ، محقق نراقى ـ أدام اللّه ظلاله ـ اجازه معنعنه به قلم مرحمت شيم خود از براى حقير نوشت و صورت اجازه مذكوره در طى مجلد رسائل سمت ايراد مى يابد .
و از وقايع اين سال اين بود كه در روز سه شنبه بيست و دويم ماه جمادى الاولى در وقت قيلوله در يكى از حجرات مدرسه در خواب ديدم كه ادريس پيغمبر ـ على نبينا و عليه السلام ـ از آسمان بر من نازل شد و در نزد من نشست و با من مشغول صحبت شد . چون مدتى از زمان صحبت گذشت ، خواست كه به آسمان مراجعت نمايد ، حقير مانع شدم و از خداوند عالم درخواستم كه اختيار اين امر را به من واگذارد ، و در آن حال ملهم شدم كه جناب رب الارباب اختيار اين امر را به حقير واگذاشت . در خلال

1.الذريعة ، ج۱۶، ص۲۲۹، رقم ۸۹۳ .

صفحه از 540