زندگي نامه خود نوشت ملا علي آراني - صفحه 518

اين احوال از خواب بيدار شدم .

[ سفر دوباره مؤلف به نراق و كربلا ]

و در فصل تابستان سنه 1218 ـ هزار و دويست و هيجده ـ كه باز هوا گرم شد، مصمم سفر نراق شدم و در آن جا باز به نوشتن كتاب مقاصد مشغول بودم . در خلال اين احوال قافله كربلاى معلاّ از آران ـ كه مسقط رأس حقير است ـ وارد نراق شدند و حقير را تكليف رفتن به كربلا كردند . به همراهى ايشان به كربلا مشرف شدم و در آن سفر نيز به خدمت سيد المحققين امير سيد على رحمه الله رسيدم و از بركات انفاس كثير البركات وى استفاده علوم شرعيه نمودم .

[ سفر مؤلف به گلپايگان ]

و بعد از مراجعت از آن سفر خير اثر باز مدتى در آران ـ كه مسقط رأس حقير است ـ به سر مى بردم كه در آن خلال جمعى از اهل گلپايگان به آن جا آمدند و حقير را به هجرت به آن ولايت دعوت كردند . حقير هم به بعض تقريبات، مصمَّم هجرت به آن ولايت شدم و در يوم چهارشنبه چهاردهم ماه رجب المرجب سنه 1219 ـ هزار و دويست و نوزده ـ از آران، تنها و بى رفيق به رفاقت قائد تقدير روانه آن صوب شدم .
و در يوم شنبه هفدهم ماه مذكور وارد قريه كنجدجان ـ كه از قراى گلپايگان است ـ شدم و اهل آن قريه به التماس، حقير را در آن جا نگاه داشتند و حقير هم در آن جا ماندم و جمعى از طلاب در آن جا به مباحثه مشغول شدند و حقير در آن جا نيز مشغول نوشتن مقاصد بودم و در اوقات فرصت آن را مى نوشتم .

[ بازگشت وى به آران و تأليف رساله تبصرة العاقد ]

و در شوال آن سال به بعض تقريبات روانه وطن اصلى خود شدم و باز بناى افاده گذاشتم و در محرم الحرام سنه 1220 ـ هزار و دويست و بيست ـ رساله تبصرة العاقد را به التماس بعض برادران ايمانى نوشتم و آن رساله در طى كتاب نكاح مخزن الأسرار ايراد يافته است .

صفحه از 540