زندگي نامه خود نوشت ملا علي آراني - صفحه 519

[ بازگشت دوباره مؤلف به گلپايگان ]

و در همين سال باز به التماس اهل قريه كنجدجان مصمم سفر آن قريه شدم و در آن جا قسم اول از دو قسم مقاصد المهمّة را تمام كردم و در سحر شب چهارشنبه دوم شهر شعبان المعظم اين سال به اتمام رسيد و عدد ابيات آن تقريباً بيست و[ يك ] هزار بيت مى شود و اين كلمه به زيادتى اول اعداد به سوى آن موافق تاريخ اتمام آن اتفاق افتاد : «كمل القسم الأول من المقاصد المهمة» ، ومدت تصنيفش چهار سال كشيد .

[ تأليف مناهل الشوارد ]

چون از نوشتن اين قسم فارغ شدم، يأس ۱ تمام از نوشتن قسم دوم آن داشتم، لهذا شروع در آن نمى كردم . جمعى از طلاب كه در نزد حقير به استفاده اشتغال داشتند درخواست كردند كه آن كتاب را تلخيص كنم . اجابةً لمسئولهم در اوائل سنه 1222 ـ هزار و دويست و بيست و دو ـ شروع در تلخيص آن كردم و در اوقات متفرقه و آنات متشتته آن را مى نوشتم . تا مدت دو سال به تصنيف آن مشغول بودم و در ظهر يوم پنجشنبه اول شهر جمادى الاولى سنه 1224 ـ هزار و دويست و بيست و چهار ـ به اتمام رسيد ؛ آن را به مناهل الشوارد في تلخيص المقاصد ۲ مسمى كردم و عدد ابيات آن تقريباً هفت هزار و يكصد و چهل بيت مى شود و اين كلمه به حذف باى جاره موافق تاريخ اتمام آن اتفاق افتاد : قدتمّ مناهل الشوارد بجهد .
و از امور اتفاقيه اين سال اين بود كه شبى از شب ها در عالم رؤيا ديدم كه جماعتى از عظما كه آثار جلالت و بزرگى از ناصيه احوال ايشان ظاهر و پيدا بود ، از در سراى حقير مى گذشتند . حقير در جلو ايشان افتادم و در ركاب جلالت انتساب ايشان مى دويدم . در آن حال ملهم شدم كه ايشان ائمه طاهرين ـ صلوات اللّه عليهم أجمعين ـ اند و به جهاد مى روند و حضرت امير مؤمنان و مولاى متقيان عليه السلام در پيش همه بر اسبى باد رفتار سوار بود . حقير به جد و جهد تمام خود را به خدمت آن حضرت رساندم

1.در نسخه : مأيوس .

2.الذريعة ، ج۲۱، ص۳۸۵، و ج۲۲، ص۳۵۴ .

صفحه از 540