توفيق كرامت فرمايد كه آن رساله مقبول طباع اولى الالباب گردد ، و در ماه جمادى الاولى اين سال شروع در نوشتن آن رساله كردم .

[ بازگشت به گلپايگان ]

و چون لشكر دى به وصول سلطان انجم به تختگاه حمل روى در انهزام نهاد و سفر ممكن بود، به بعض جهات، رفتن به مشهد ممكن نشد . از آن جا به گلپايگان معاودت كردم و در يوم جمعه پنجم شهر جمادى الثانى وارد گلپايگان شدم و در آن جا باز به مباحثه علوم دينيه از فقه و اصول و غيره مشغول بودم و در ضمن آن بعض اوقات به نوشتن مطلع الأنوار اشتغال مى نموده و بعض اوقات به نوشتن عوائد الأيام مى پرداختم .

[ شروع در تأليف تلخيص العمدة ]

تا آن كه در محرم سنه 1235 ـ هزار و دويست و سى و پنج ـ بعض طلاب بنا به خواندن زبده اصول گذاشتند ، و حقير تحقيقاتى كه در شرحى كه بر آن نوشته بودم مذكور بود مى گفتم . بعض ايشان الحاح بر اين مى كردند كه آن شرح را تلخيص نمايم تا نوشتن آن آسان تر باشد و حقير در آن مضايقه مى كردم ، تا آن كه الحاحشان از حد گذشت و اقتراحشان به انتها رسيد ، قبول اين امر كردم و در شب دوشنبه هفدهم ماه صفر المظفر اين سال در حوالى سحر شروع در تلخيص آن نموده آن را مسمّا نمودم به تلخيص العمدة في شرح الزبدة ^۱ و آن شرحى است مختصر مفيد ، و مظنه آن است كه شرحى به اين انضباط با وجود اختصار بر زبده نوشته نشده باشد .

[ تأليف رساله مصالحه زوج با زوجه در عده رجعيه ]

و در ماه شعبان اين سال رساله اى به خصوص صحت مصالحه زوج حق الرجوع خود را در عدّه رجعيه با زوجه خود نوشتم و آن رساله خوبى است و در اين مسئله و متفرعات آن تمام است و آن رساله در روز چهارشنبه هفدهم ماه رمضان المبارك سمت اختتام