زندگي نامه خود نوشت ملا علي آراني - صفحه 525

رساله سمت اختتام يافت .
پس شروع كردم در نوشتن و اتمام دو شرح كبير و صغير بر زبده كه شروع در آنها كرده بودم . اميدوارم كه حضرت موفق معين، توفيق اتمام آنها [را] كرامت فرمايد .
و در شب پنجشنبه بيست و پنجم ماه جمادى الثانيه اين سال در خواب ديدم كه خداوند عالم مقرر فرموده است كه قيامت بر پا شود و مردم همه از مال و اولاد دست شسته و نشسته بودند و انتظار دميدن صور داشتند ، در اين اثنا از خواب بيدار شدم .
و در شب ديگر كه شب جمعه بيست و ششم شهر جمادى الثانيه باشد، در وقت سحر در خواب ديدم كه در خدمت يكى از ائمه عليهم السلام بودم و ظن غالبم آن است كه حضرت صادق عليه السلام بود و با آن حضرت صحبت مى داشتم . حضرت سخنى فرمودند و چنان مى پنداشتند كه حضار، آن سخن را از وى قبول ندارند . من عرض كردم كه : فداى تو شوم! ما تو را به امامت شناخته ايم و تو را امام زمان مى دانيم ؛ باور نداشتن سخن شما بى وجه است . از اين كلام، حضرت را سُرور و بشاشتى روى داد ، پس بيدار شدم .

[ تأليف كتاب حرز الداعي ونجاح الساعي ]

و در خلال اين احوال مشغول شدم به نوشتن كتابى در دعا كه مسمّا است به حرز الداعي ونجاح الساعي ، و آن كتاب را با هزار محنت مى نوشتم ، تا اين كه در يوم جمعه دوم شهر ذى حجة الحرام اين سال ، آن كتاب سمت اختتام يافت . اميد كه نفع آن به عامه خلايق عايد گردد ؛ إنّه وليّ الخير .

[ ادامه تأليف العمدة الإلهية، واتمام جلد دوم از قسم ثانى المقاصد المهمة ]

و بعد از فراغ از اتمام آن باز به نوشتن عمدة الإلهية ـ كه شرح كبير زبده است ـ مشغول شدم و آن را نوشتم تا به اول مبحث اجتهاد و تقليد . در آن حال فكر كردم كه جلد ثانى از قسم ثانى مقاصد را ترك نموده به اتمام دو شرح پردازم ؛ بعد از اتمام آنها اگر حيات باقى باشد، جلد دويم از قسم دويم مقاصد را به اتمام رسانم . در اين فكر بودم كه سروش غيبى اين ندا به گوش هوشم رسانيد كه «حيف است از اين كه كتابى كه

صفحه از 540