مرتبه بالا نيز روشن شد . آتش از آن مرتبه نيز تجاوز نموده، به مرتبه سيم رسيد [و] آن مرتبه نيز روشن شد . القصه جميع آنچه در آن برج بود و آن اشخاص همه سوختند و زنان حامله با اطفالى كه در رحم آنها بود، همه سوختند و احدى از آنها جان نبرد .
و در وقت غروب آفتاب يوم چهارشنبه شانزدهم ذى حجه تگرگ بسيارى باريد در بلده گلپايگان در ظرف نيم ساعت تقريباً بلكه كمتر، به نحوى كه مجموع محصولات باغات و محصولات صيفى از قبيل فاليز از خربزه و هندوانه و كرچك و پنبه و تنباكو و امثال اينها را ضايع نمود . از بعضى شنيدم كه در صحرا تگرگ به قدر تخم مرغى باريد و قريب به دو هزار تومان ضرر به رعاياى آن بلده رسيد .
و از ماه محرم تا ماه ذى حجه و محرم سنه 1238 ـ هزار و دويست و سى و هشت ـ هجرى و بايى در اطراف ايران از فارس و اصفهان و كاشان و طهران و كرمانشاهان و كزاز و امثال اين شهرها پيدا شد كه جمع عظيمى از زن و مرد هلاك شدند ، و از ثقه اى شنيدم كه اين وبا در مكه و مدينه و بحرين و بصره نيز واقع شد و جمع كثيرى از سكنه آن ولايات نيز به هلاكت افتادند، بر اين تفصيل كه در اطراف مكه و طائف و مدينه طيبه هفتاد هزار نفر هلاك شدند . از سيد ثقه اى شنيدم كه در بحرين دوازده هزار نفر به هلاكت افتادند ، و همان سيد نقل كرد كه در بحرين شيخ احمد آل عصفور ـ كه از فضلا و مقدسين آن سرزمين بود ـ با جمعى كثير و جمّى غفير از اهالى آن ولا از بحرين بيرون رفتند به صحرا به خصوص نماز حاجت ، چون سر به سجده گذاشتند قابض ارواح روح همه را قبض نمود و احدى از آنها سر از سجده برنداشت .
و از قطيف هزار نفر هلاك شدند ، و از احصا ( اَحساء ) هزار نفر ، و از بندر بوشهر دو هزار و پانصد نفر ، و از دالكى عرب و عجم هزار نفر ، و از كازرون هزار نفر ، و از شيراز و توابع آن هفت هزار و پانصد نفر ، و از پرازكان دو هزار و پانصد نفر ، و از يزد جمع كثيرى كه عدد آنها معلوم نيست ، و از كاشان و توابع آن به روايتى هفت هزار و يكصد و پنجاه نفر و به روايتى نه هزار و به روايتى ده هزار و به روايتى بيست هزار نفر شربت ناگوار مرگ چشيدند ، و از تبريز ده هزار ، و از خوى شش هزار ، و از مراغه پنج هزار ، و از ارومى پنج هزار ، و از اصفهان دو هزار ، و از گلپايگان دويست