زندگي نامه خود نوشت ملا علي آراني - صفحه 532

چهار بازار بود نيز خراب شد ، و روضه شاه چراغ كه بنايى عالى بود خراب شد و روضه امام زاده ديگر نيز خراب شد و هفتاد نفر در زير هوار مردند . و باز مذكور شد كه در روز يكشنبه دويم محرم الحرام سنه 1240 دوباره در شيراز زلزله عظيمى واقع شد و خرابى بسيار به آن جا رسيد .
و از وقايع اين سال اين بود كه زمستان ۱ سخت شد و برف و بارش بسيار شد

1.برخى از مطالب در عبارت مؤلف با تغييرات كمى در الفاظ تكرار شده است كه عين عبارت وى را در پاورقى آورده ايم : . .بناى آن از اين مصراع كه از نتايج افكار بعض شعراء آن سرزمين است ظاهر مى شود : نمود يوسف ثانى بناى مصر جديد و آن شهركى است خوش وضع و عيبش اين است كه كم آب است ، و كيفيت وضع آن شهر را در مقدمه عوائد الأيام ذكر كرده ام . و از غرايب وقايع اين سال اين بود كه در رشت سنگ از آسمان باريد كه كوچك آنها به قدر سه مثقال و بزرگ آنها به قدر شصت مثقال بود ، و وباى غريب در آن جا نيز اتفاق افتاد . و از وقايع اين سال اين بود كه در سمت حلب و انطاكيه و ساير آن سرزمين زلزله عظيمى واقع شد كه از اهل آن سرزمين بسيارى به هلاكت رسيدند . و در ماه ربيع الاول سنه ۱۲۳۹ ـ هزار و دويست و سى و نه ـ از سلطان آباد روانه گلپايگان و بعد از ورود به جمع و تأليف كتاب مطلع الأنوار مشغول شدم . و از جمله وقايع سنه ۱۲۳۹ ـ هزار و دويست و سى و نه ـ هجرى اين بود كه در بعض شهور اين سال در كرمانشاهان تگرگى باريد به قدر تخم مرغى و ضرر كلى به محصولات آن سرزمين رسيد . و از واردات اين سال اين بود كه در يوم چهارشنبه پانزدهم رجب المرجب اين سال از گلپايگان رخت سفر به جانب دار الخلافه طهران بربستم و در آن جا به خدمت علما و فضلا رسيدم و شاه عالم پناه فتحعلى شاه را ملاقات كردم و به اظهار مطالب چند كه مكنون خاطر بود پرداختم . بعد از انجاح آنها معاودت كردم و در يوم دويم ماه مبارك رمضان اين سال از دار الخلافه به گلپايگان معاودت نمودم و باز به جمع و تأليف كتاب مطلع الأنوار پرداختم . و از جمله وقايع اين سال اين بود كه در شهر شوال اين سال در كازرون زلزله عظيمى اتفاق افتاد . شنيدم كه زلزله به حدى شديد بود كه زمين شكافته مى شد و مردم به شكاف زمين فرو مى رفتند ـ والعهدة على الراوي ـ و بعد از آن در شيراز زلزله عظيمى واقع شد و خلق بسيارى در اين شهر به هلاكت رسيدند و بازار وكيل كه آن را كريم خان زند در عهد سلطنت خود ساخته بود خراب شد ، و مزار شاه چراغ كه مبالغ خطير در آن خرج شده بود نيز خراب شد ، و مزار امام زاده ديگر نيز خراب شد . القصه خرابى عظيم به آن شهر راه يافته است ؛ خدا به اصلاح بياورد امور را . و در ماه ذى حجة الحرام جمعى از شيراز وارد شدند و گفتند كه : در شيراز كسى مسكن ندارد و همه اهل شيراز در بيرون شيراز خيمه زده اند و نشسته اند و جرأت نمى كنند كه داخل شهر شوند ! و اين واقعه در نزد طلوع آفتاب يوم جمعه بيست و هفتم شوال اتفاق افتاد و تا چاشت روز باقى ماند و مردم همه قرآن ها بر سر دست گرفته دعا مى كردند ، و به روايتى دو هزار نفر و به روايتى ديگر هفت هزار نفر هلاك شدند . از ثقه اى شنيدم كه در اين واقعه آسيبى به خانه شيخ حسن نام كه از فضلاى آن ديار بود راه نيافت و همچنين خانه ديگر كه از سيدى عزيز بود . و از وقايع اين سال اين بود كه در يوم سيزدهم ذى حجة الحرام مطابق درجه هيجدهم اسد در گلپايگان ابرى پيدا شد و رعد و برق بسيارى شد و بارش عظيمى شد و شنيدم كه سه نفر را برق زد : يكى بر ران و پاى او زد كه سياه شد ، ديگرى را بر بناگوش زد كه زلفش را سوزانيد و بُرد ، و ديگرى را بر شكم زد و شكم او را اذيت رسانيد . و از آن بارش سيل عظيمى برخواست و بسيارى از مزارع و قرى را آب برد و در اطراف كاشان و نطنز و كمره و ساير مواضع عراق خرابى بسيارى رسيد . و در يوم دويم محرم الحرام سنه ۱۲۴۰ ـ هزار و دويست و چهل ـ در شيراز زلزله عظيمى دوباره شد ، و در اين ماه در كرمان زلزله عظيمى شد كه عمارات بسيارى از كرمان خراب شد . و از واردات اين سال اين بود كه در يوم بيست و ششم صفر المظفر بتقريباتى چند عازم سفر دار الخلافه طهران شدم و مدت پنج ماه تقريباً آن سفر بطول انجاميد و روز دوشنبه بيست و سيم رجب المرجب بعد از معاودت از آن سفر وارد گلپايگان شدم . و از وقايع اين سال اين بود كه زمستان سخت شد .

صفحه از 540