شرح حديث حقيقت - صفحه 130

پس در اين جا وراى عقل ، علمى است از مدارك عقول سليمه دور و دقيق واز الفاظ و عبارات بعيد ؛ چنانچه مولوى فرموده:

آن مقامى كه شود مشكوف دلكى در آيد در عبارت در سجل
بحر اندر كوزه گنجد اى لباب؟مى نيفزايد عبارت جز حجاب
چون به مطلوبت رسيدى اى مليحشد طلبكارى علم اكنون قبيح
پيش سلطان خوش نشسته در قبولزشت باشد جستن نامه و رسول
پس تجلى نمود سائل را وجود محيط واحد احد و مضمحل گشت در نزد او كثرات و عدد ، پس به واسطه آن حضرت عليه السلام كسب استعداد و قابليت خود به سبب فيض حضور مطلع نور گشت و بى نياز گرديد از برهان و بيان به سبب گردانيدن آن حضرت عليه السلام او را از اصحاب مشاهده و عيان.
همين قدر براى ارباب معرفت و بصيرت كافى است . معانى ديگر براى حديث در ضمير مضمر است ، لكن تشويش خاطر و تفرّق حواسّ وتشتّت بال چون هجوم آورده بود ، به همين چند كلمه اختصار نموده شد .
و مرجوّ از ناظرين آن است كه به نظر انصاف نه اعتساف نگرند و از دعا و طلب مغفرت فراموش نكنند .
هذا آخر ما أوردنا تسويده و مأمول از حضرت جلالت مآب آن است كه در وقت نظر به اين اوراق ، اين حقير را در محضر خاطر شريف حاضر فرمايد .
و كان تأليف هذا الجمع في بلدة لاهيجان ـ صانها اللّه عن الحدثان ـ سنه 1262 در شهر ذي القعدة الحرام . ۱

1.كاتب در پايان نسخه چنين نوشته است : و اين حقير بى بضاعت كثير المعصيت ، احقر الطلاب على اكبر طبيب ابن محمد كريم ساليانى بعد از آمدن قدوة العلماء و زبدة العرفاء و السالكين استادى و استاد الكل فى الكل آخوند ملا محمد على خلخالى ـ مدّ ظله العالى ـ كه مؤلف اين رساله است از بلده لاهيجان به بلده رشت ، به سمت تحرير ، در مدرسه مستوفى ، در آمدم فى الواقع اين رساله تحفه خوب و ارمغان و سوغات مرغوبى بود كه براى كمترين آورده بود. شعراز خاقانى: اخوان [چو] ز راه آيند آرند ره آوردىاين قطعه ره آوردى است از بهر دل اخوان در يوم يكشنبه ۱۱ شهر ربيع الثانى سنه ۱۲۶۳ به اتمام رسانيدم . اللهم اغفر لي و لوالديّ بحق محمد و آله ، والسلام.

صفحه از 132