۲۴۶.لا كَرامَةَ ۱
لِلْكاذِبِ .
۰.
ندارد مرد كاذب هيچ مقدار
بود قدرش به پيش هر كسى خوار
۲۴۷.لاَ رَاحَةَ لِحَسُودٍ ۲ .
۰.
حسود آسايش از دنيا ندارد
چه در دنيا كه در عقبا ندارد
۲۴۸.لاَ غَمَّ لِلْقَانِعِ .
۰.
ندارد مرد قانع هيچ اندوه
كجا قانع ببيند۳هيچ مكروه
۲۴۹.لاَ حُرْمَةَ لِلْفَاسِقِ .
۰.
ندارد قدر و حرمت هيچ فاسق
بود رويش هميشه سُود و غاسق
۲۵۰.لاَ وَفَاءَ لِلْمَرْأةِ .
۰.
وفا در طبع زن معدوم باشد
تو را بايد كه اين معلوم باشد
۲۵۱.لاَ أيْمَانَ ۴ لِمَنْ لاَ إيمانَ ۵ لَهُ .
۰.
كسى كش عهد و سوگندى دروغ است
چراغ و شمع دينش بى فروغ است
1.هامش آ : «إكرام ـ كرام» ، هامش مر : إكرام .
2.آ ، مى ، مر ، جل: لِلْحَسُودِ .
3.در اصل «نبيند» است كه ناصحيح است .
4.آ ، مر ، جل : إيمان ، مى : أمانة .
5.آ ، مر : أمانة ، جل : أيمان .