نسخه اي نفيس در شرح دعاي عرفه - صفحه 139

امام حسين (عليه السلام) از اين گفتار يكى از دو معنى زير را اراده كرده است:
1 ـ اين جمله به صورت خبر (نه انشا و دعا و نفرين)، آن هم بر سبيل مجاز تلقى گردد، به اين معنى كه: كسى كه تو را بر خويشتن مراقب نمى بيند و حضور و ظهور وجود تو را در همه جا و همه حال احساس نمى كند كوردل است؛ يعنى ديدگان بصيرتش از كار افتاده است. قرآن كريم راجع به مردمى كه ذكر را با گوش دل نمى شنوند و انديشه خود را به كار نمى گيرند و به حقايق با ديده بصيرت نمى نگرند چنين تعبير مى كند:
«صُمٌّ، بُكْمٌ، عُمْىٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ»۱...اينان كران، لالان، و كوران هستند كه راهى فراسوى خود در رجعتِ به حق و حقيقت نمى يابند.
خداى (تبارك و تعالى) اينگونه افراد را در قرآن به «عَمى» و كور توصيف مى كند و آن را بدين صورت توضيح مى دهد:
«فَاِنَّها لا تَعْمَى الاَبْصارُ وَلكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتى فىِ الصُّدُورِ» ۲ ...
اين ديدگانِ سَرْ نيست كه از كار مى افتد و نابينا مى شود، بلكه اين دلهاست كه نمى تواند انجام وظيفه كند و گرفتار كورى مى گردد.
با چنين توجيهى، سخن حضرت سيدالشهدا را بايد بر اين وجه حمل نمود كه مى خواهد كوردلى مردمى را كه حضور خدا را در همه جا احساس نمى كنند و وجود او را نمى بينند بازگو فرمايد.
2 ـ و يا منظور آن حضرت، دعا، يعنى نفرين است تا اهل غفلت را از خوابشان برانگيزد و آنان را به سرعتِ در سيرِ به سوى حق وادارد، و سرانجام آنها را به مرتبت شهود و عيان رفعت دهد. به عبارت ديگر، گويا آن حضرت مردم را مخاطب قرار مى دهد و به آنها مى گويد: شما چگونه در درون و افكار و احساس خود به غير حق، حقى كه واضح و آشكار و پيداست، توجه مى كنيد و به خودِ حق نمى نگريد؟ لذا بر سبيل نفرين مى فرمايد اين چشم سر و يا اين ديدگان دل ـ كه تو را حاضر و ناظر و مراقب خود نمى بيند ـ سزاست كه كور شود و در خور آن است كه از كار افتد.

1.بقره /۱۸

2.حج /۴۶

صفحه از 150