نسخه اي نفيس در شرح دعاي عرفه - صفحه 140

د ـ مشاهده، شهود حق:

اين گفتار اخير سيدالشهدا («عميت عين لا تراك عليها رقيباً») در واقع به مسئله «مراقبت» كه در عرفان مطرح است مربوط نيست؛ بلكه در سوى احوال «مشاهده» اوج مى گيرد، و كلمه «تَراك» به معنى «تُشاهِدك» نيز بيانگر همين نكته است. اما كسى كه با «مراقبت» سر و كار دارد، از لحاظ مرتبت، فروتر از كسى است كه از شهود بهره اى دارد؛ چنانكه در پايان همين بخش از دعاى سيدالشهدا ـ كه دست اندر كار گزارش آن هستيم ـ نكته مزبور را بيان خواهيم كرد كه مقام «مراقبت» پايين تر از حال «شهود» مى باشد. اگر چه خود «مراقبت» از شكوهمندترين مقامات به شمار است؛ لكن نمى تواند با مرتبت احوال، همپا و هم منزلت باشد؛ به ويژه احوالى كه از لوازم وصول است؛ وصولى كه اطراف و پيرامونش به نهايات منجر مى گردد.
«مشاهده» از مهمترين درجات وصول به حق و برتر از «مكاشفه» مى باشد، و صرفاً به مدد رشحات حضرت حق (تعالى) به هم مى رسد.
اما بايد دانست كه از ديدگاه ارباب عرفان، «مشاهده» بدان معنى نيست كه عين ذات حق (تعالى) به مدد نيروى باطن و يا ظاهر، قابل شهود و رؤيت باشد؛ چنين مشاهده اى محال است. مراد از مشاهده، «شهود» مى باشد، و آن عبارت از اخفاى معانى و رسوم و مهيا ساختن نفس به گونه اى است كه به حال تسليم در برابر حق بايستد، و در چنان پايگاهى وَراى كشف، اسرار فيض الهى را شهود نمايد.
مشاهده داراى مراحل و درجاتى است. پايين ترين درجه آن اين است كه فرد از طريق معرفت ـ به خاطر آنكه انوار وجود بر او تجلى مى كند ـ از مرحله علم فراتر رود و وارد رياضِ حريمِ «جمع» گردد. آنگاه است كه با در نورديدن گردنه هاى شواهد و آثار به پيش مى راند و حقايق جالب و دل انگيز و گوهرهاى يكتا را در دسترس شهود خود مى بيند كه جز اهل ذوق هيچ كسى نمى تواند حلاوت آنها را بازيابد و اهميت و عظمت آنها را جز كسى كه آنها را شهود مى كند نمى تواند درك نمايد، و فقط كسانى مى توانند آنها را شناسايى كنند كه داراى قلبى زنده و بيدار و گوشى شنوا براى پذيرفتن حق باشند:
«اِنَّ فى ذلِكَ لَذِكْرى لِمَنْ كانَ لَهُ قَلْبٌ اَوْ اَلْقى السَّمْعَ وَهُوَ شَهيدٌ»۱...

1.ق /۳۷

صفحه از 150