جهل (بخش اول) - صفحه 7

فصل هشتم: نشانه هاى جاهل

قرآن

«و چون به آنان گفته شود : «از آنچه خدا نازل كرده است ، پيروى كنيد» ، مى گويند: نه ؛ بلكه از چيزى كه پدران خود را بر آن يافته ايم، پيروى مى كنيم. آيا هر چند پدرانشان چيزى را درك نمى كرده و به راه صواب نمى رفته اند [ ، باز هم در خور پيروى هستند] ؟» .

«و مَثَل [ دعوت كننده ]كافران ، چون مَثَل كسى است كه حيوانى را كه جز صدا و ندايى [ مبهم، چيزى ]نمى شنود ، بانگ مى زند. [ آرى، ]كرند، لال اند ، كورند ، [ و ]در نمى يابند» .

«و هنگامى كه [ به وسيله اذان، مردم را ]به نماز مى خوانيد، آن را به مسخره و بازى مى گيرند ؛ زيرا آنان مردمى هستند كه نمى انديشند» .

«و هنگامى كه موسى به قوم خود گفت: خدا به شما فرمان مى دهد كه: ماده گاوى را سر ببريد، گفتند: آيا ما را به ريشخند مى گيرى؟ گفت: پناه مى برم به خدا كه [مبادا ]از جاهلان باشم!» .

«فرمود: اى نوح! او در حقيقت ، از كسان تو نيست . او [ داراى ]كردارى ناشايست است. پس چيزى را كه بِدان علم ندارى ، از من مخواه. من به تو اندرز مى دهم كه مبادا از نادانان باشى» .

«[ يوسف ] گفت: پروردگارا! زندان براى من ، دوست داشتنى تر است از آنچه مرا به آن مى خوانند، و اگر نيرنگ آنان را از من باز نگردانى، به سوى آنان خواهم گراييد و از [ جمله ] نادانان خواهم شد» .

صفحه از 23