نقد و بررسي «مسند علي بن ابي طالب» - صفحه 218

عقيدتى حاكم بر مدينه منوّره (محل تدوين اين اثر)، بر اين اثر، بى تأثير نبوده است، و نشانه هايى هم در اين مورد هست. مثلا با وجود آنكه محور كتاب، حضرت على(ع) است و در جهان اسلام، بسيارى از راويان و محدّثان و نويسندگان و عالمان مسلمان ـ كه شيعه مذهب اند ـ به آن حضرت و آثار و احاديثش، عشق ورزيده اند و مى ورزند، ولى از هيچ كتاب شيعى در اين مسند، استفاده نشده است و برخى راويان شيعى كه در كتب رجالى اهل سنّت توثيق هم دارند، در اين اثر به راحتى تضعيف شده اند. به عنوان نمونه، مؤلف، وقتى مى خواهد نمونه اى از ضعفا را نشان دهد، چنين مى نگارد: «نحن نعلم أنّ الحارث الأعور متّهم بالكذب» (مقدمه، ص3). نگاه كوتاهى به كارنامه حارث ـ در منابع فريقين ـ نشان مى دهد كه جرم او، عشق على(ع) و چنين داورى هايى، به يقين، به دور از انصاف است.
ابوزهير، حارث بن عبدالله بن كعب (م63هـ) ملقّب به أعور، همدانى، كوفى، خارفى، حالفى و از قبيله همدان (يمنى هاى طرفدار على ـ ع ـ ) است كه به كوفه آمدند. ۱ طبق روايتى، على(ع) درباره همدانيان مى فرمايد: «اگر من، دربان بهشت باشم، به قبيله همدان، اجازه ورود مى دهم». ۲ ابوعمرو بزّاز، از شعبى نقل مى كند كه حارث گفت: به نزد اميرمؤمنان شرفياب شدم؛ حضرت فرمود: به چه منظور آمده اى؟ گفتم: به خدا، محبّت و دوستى شما مرا بدين جا كشانيد. فرمود: حديثى بگويم تا سپاسگزار اين نعمت باشى … كسى از دوستانم نمى ميرد مگر آنكه مرا به گونه اى كه دوست دارد مى بيند و كسى از دشمنان من نمى ميرد مگر آنكه مرا به گونه اى كه دوست ندارد ملاقات مى كند». ۳ همين

1.معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۲۲۵؛ براى آگاهى بيشتر از شرح حال حارث اعور همدانى، ر.ك: الطّبقات الكبرى، ج۶، ص۱۶۸؛ التاريخ الكبير، ج۲، ص۲۷۳، المعارف، ص۲۶۷

2.الأنساب، ج۵، ص۶۴۷

3.تهذيب التهذيب، ج۲، ص۱۴۵؛ المعارف، ص۲۶۷؛ رجال برقى، ص۴؛ اختيار معرفةالرجال، ص۲۹۹ـ۳۰۰

صفحه از 237