كد مخصوصى دارد تا در پايان، مفصّلا معرفى شود و معلوم گردد كه از هر منبع، چند حديث أخذ شده است. ليكن ـ با وجود وعده مؤلف و محقّق در مقدمه كتاب ـ، هيچ فهرستى از اين منابع و كدهايشان، در پايان جلد آخر نيامده است. اميد است اين نقص، در چاپهاى بعدى، جبران شود.
كاستى ها و نواقص اين اثر
در اين چاپ از مسند، كاستى هاى فراوانى به چشم مى خورد كه گويا بر اثر شتاب در توليد و عرضه اين اثر، پديد آمده و مى تواند در چاپهاى بعدى، تا حدّ زيادى برطرف گردد. اينك نمونه هايى از اين موارد:
1ـ خيلى از دستنوشته هاى قديمى، جز براى اهل فنّ، معلوم و مفهوم نيستند. بهتر بود چنين مواردى، با حروف چاپى و خوانا نيز نوشته مى شدند.
2ـ در اين شيوه، كه تنها چند سطر از دل فصلى يا صفحه اى از كتاب مأخذ، بريده و گزيده شده است، خيلى از قرائنى كه در مآخذ ملحوظ و محفوف به روايات اند و سهم بسزايى در توضيح و تبيين احاديث دارند، از دست مى روند؛ مثلا حديث 17409 به نقل از تاريخ كبير بخارى، شماره3332، چنين است:
«يزيد بن محجز [ظ محجن] بورجاء، رأيت عليّ بن أبي طالب خرج».
آيا خواننده، از اين نقل كه پاك شسته از قرائن است، چيزى مى فهمد؟
نمونه ديگر، حديث 17417 است كه به نقل از تاريخ صغير، ج1، ص252، چنين است: «حدّثنا عبدالله، قال: حدّثني اللّيث، قال خالد، عن سعيد عن زيد بن أسلم أنّ أبايسار الدولي، حدّثه، سمع عليّا بهذا؛ وسنان أصحّ».
بديهى است كه مشاراليه «هذا» در مأخذ (يعنى در تاريخ صغير) است و نه در مسند على بن ابى طالب كه پيش روى خواننده قراردارد. و نظير اين است: ح13394، «عن عليّ قال: لها الميراث ولاصداق لها» كه مرجع ضمير، در مأخذ جامانده است؛ همچنين: ح13903، «قال قتادة وأخبرني عن رجل عن علي بن أبي طالب، قال: قتله كتاب الله». مرجع