نگاهي به مقاله «دفاع از حديث(1)» - صفحه 117

است كه: إذا يدعوكم إلى دينهم.
از سوى ديگر، اشاره مى كنند كه منظور از ذكر در أهل الذّكر، پيامبر اكرم(ص) است. چون ذكر در آيه «قد أنزل اللّه إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات الله مبيّنات»۱ به پيامبر تفسير شده است و اطلاق «ذكر» بر غير قرآن، تنها در يك مورد صورت پذيرفته (انبيا/105) كه به احتمال زياد، آنجاهم منظور قرآن است؛ و حاشا و كلا كه خداوند حكيم و عالم، ما را به داورى يهود يا اهل كتاب (با همه انحرافى كه دارند) فرا خواند.
ما به خواست خداوند، نكاتى را در باب احاديث مربوط به «اهل الذكر» و ساير مطالب اين بخش، ذكر مى كنيم.
1ـ نكته نخست، اين است كه در مقاله، ملاك پذيرش و ردّ احاديث مشخص نشده است. تنها در مقدّمه، اشاره كرده اند كه مطلق احاديث را نبايد پذيرفت ۲ ؛ ولى براى پذيرش، اساس و معيارى مشخص نشده است. مثلا از صاحب الميزان نقل شده كه ايشان فرموده اند: آنچه مخالف قرآن يا غير متواتر و يا بدون قرينه باشد، حجّيّت ندارد؛ زيرا مخالف كتاب، بيان معصوم نيست و غير محفوف به قرينه و غير متواتر نيز بيان بودنش احراز نگشته است. ۳ پس لازم بود به اين بحث پرداخته شود كه آيا اين نظر درست است، يا نه. چون اگر كسى نظرش اين شد كه ما فقط روايات متواتر را مى پذيريم، در تفسير قرآن، به او نمى توان گفت چون سند اين روايت تمام است، يا چون دو روايت صحيح السّند داريم و يا چون سند آن مستفيض است، او بايد بپذيرد.
از سوى ديگر، برخى (حتّى بر فرض پذيرفتن سند صحيح) نسبت به خود سندهاى صحيح، نقد دارند و ادّعا مى كنند كه يكى از روشهاى حديث سازان، جعل سند صحيح بوده است ۴ و روايات 401 و402 رجال كشّى

1.طلاق/۱۰ـ۱۱

2.فصلنامه علوم حديث، ش۲، ص۸۰

3.همان، ص۸۴

4.بيّنات، ش۴، ص۵۸

صفحه از 119