نگاهي به مقاله «دفاع از حديث(1)» - صفحه 118

را به عنوان تأييد ديدگاه خويش، بيان مى كنند.
برخى ديگر معتقدند اصل اوّليّه در اغلب اخبار و رواياتى كه در مدح و ذمّ بلدان، خواصّ ميوه ها و فضايل افراد وجود دارد، عدم حجّيّت است؛ براى اينكه طرفين (شيعه و سنّى) آنها را به نفع خود ساخته اند. ۱
برخى در باره اخبار مناقب، نظرشان اين است كه اصل، عدم صحّت است؛ به سبب كثرت احاديث مجعول. ۲
بنابراين، ممكن است كسانى كه احاديث مذكور را نپذيرفته اند و در تفسير اهل الذكر، اهل كتاب را مقصود گرفته اند، دلايل مذكور را مدّ نظر داشته اند؛ يا شايد حديث را متواتر نمى دانسته اند؛ يا شايد اينها را به نحوى جزو مناقب مى دانسته اند ـ كه احتمال جعل در آنجا زياد است ـ و يا شايد…! پس استناد به احاديث، در صورتى تمام مى شود كه تمام ديدگاهها بررسى و نقد شوند و ديدگاه حق ثابت شود و آنگاه به ذكر احاديث پرداخته شود.
2ـ نكته ديگر: بيان فرموده اند كه حاشا و كلّا كه خداوند، ما را به داورى يهود يا اهل كتاب ( با همه انحرافى كه دارند) فرا خواند. ۳
اوّلا بحث از داورى نيست؛ بحث سؤال از اهل كتاب است، در مورد يك مطلب خاص كه خود اهل كتاب هم بدان معتقدند.
ثانيا همه اهل كتاب كه فاسد نيستند؛ بلكه بين آنها مردمان حق گرا (ومن قوم موسى امّة يهدون بالحقّ)۴ و همچنين افراد امين (ومن أهل الكتاب من إن تأمنه بقنطار يؤدّه إليك)۵ هم يافت مى شوند.
قرآن در باره برخى از مسيحيان مى فرمايد: ولتجدنّ أقربهم مودّة للّذين آمنوا الّذين قالوا إنّا نصارى؛ ذلك بأنّ منهم قسّيسين ورهبانا وإنّهم لايستكبرون.۶
وثالثا غير از آيه مذكور، آيات ديگرى نيز در قرآن هست كه نياز به بحث و تأمّل

1.كيهان انديشه، ش۱، ص۱۸

2.شرح مقدّمه قيصرى، ص۹۲۸

3.با اندك تصرّفى در عبارت.

4.اعراف/۱۵۹

5.آل عمران/۷۵

6.مائده/۸۵

صفحه از 119