مجلسى (ج2، ص94). همچنين مفسّران بسيارى در ذيل آيه «ألم تر إلى الّذين أوتوا نصيبا من الكتب يؤمنون بالجبت والطّاغوت ويقولون هؤلاء أهدى من الّذين آمنوا سبيلا»۱ ، اين موارد را ياد كرده اند.
در مجمع البيان آمده است: قال أبوسفيان للكعب إنّك امرؤ تقرأ الكتاب و تعلم ونحن أمّيّون لانعلم فأيّنا أهدى طريقا وأقرب إلى الحقّ نحن أم محمّد؟ ۲
6ـ نكته آخر: در دو روايتى كه در مقاله، از امام باقر و امام رضا(ع) نقل شده، مطلبى كه به عنوان نقد (برديدگاهى كه آيه را تفسير به اهل كتاب نموده) وارد شده، اين است كه: إذا يدعوكم إلى دينهم، يا: يدعونا إلى دينهم. در اين دو جمله به نظر مى رسد روى سخن با مخاطبانى باشد كه مى پندارند هرچه را نمى دانند، مى توانند از اهل كتاب بپرسند؛ ولى نسبت به مسئله بيان شده در آيه (كه در باره مردانى كه قبلا به آنها وحى شده، از اهل كتاب سؤال كنيد)، هيچ اشكالى نشده است. لذا، در خود مقاله هم اشاره فرموده اند: مگر اينكه كسى بگويد ارجاع در داورى به اهل كتاب، تنها ويژه اين مورد است و در ديگر جاها به دلايل عمومى و خصوصى، از رجوع به آنان باز داشته شده ايم. ۳
به اميد آنكه با روشن شدن بحث در موارد ذكر شده، به بهترين وجه، گامى در جهت دفاع از حديث و اهل بيت(ع) برداشته شود و مبادا خداى ناكرده به خاطر سستى استدلالها، براى ثقل اكبر، مشكلى پيش آيد و زمينه هرچه بيشتر براى «تفسير به رأى» آماده شود و اين نقطه اتّفاق بين جهان اسلام، به يك نقطه افتراق تبديل شود. ضمن اينكه در الحاق بيانات ائمّه به بيانات پيامبر، با وجود حديث متواتر ثقلين، نياز به دليل ديگرى نيست.
1.نساء/۵۱
2.مجمع البيان، ج۳، ص۵۹
3.فصلنامه علوم حديث، ش۲، ص۹۷