نسخه هاى كتب اربعه متواتر است. يعنى امروز براى ما با تواتر ثابت است كه اين كافى، همان است كه كلينى -ره- تأليف كرده و اين من لايحضر، همان نگاشته صدوق -ره- است و اين تهذيب واستبصار هم بىكم و زياد و تغيير، همان تهذيب واستبصار شيخ الطّائفه اند. مىدانيد كه هر كتاب حديثى، اين طور نيست كه متواتر باشد و در هر عصرى اشتهار داشته باشد.:
به عنوان نمونه عرض مىكنم كه از طرز تأليف تهذيب، مىتوان استفاده كرد كه احتمالاً كتاب را پيش از اتمام تأليف، و در پايان هر باب، ديگران براى رونويسى و تكثير و استنساخ مىبرده اند. شاهدش هم اين است كه شيخ الطّائفه در پايان هر بابى، يك زياداتى هم نوشته است. اين زيادات، همان احاديثى است كه بعداً به دستش رسيده و چون از محلّش گذشته بوده و نسخه در دست او نبوده است، نتوانسته آنها را سرجايش بگذارد و ناچار شده اينها را در آخر كار، اضافه كند. از اين گونه شواهد و قرائن مىتوان فهميد كه به طور خلاصه، كتب اربعه، از زمان خود مؤلفان آنها شيوع و رواج داشته اند و شواهد و دلائل كافى داريم كه در هر عصرى هم (بدون تعطيل) مشهور و معروف بوده اند. اين است كه مىتوانيم دقيقاً ادّعا كنيم نسخ كتب اربعه ، متواتر است. امتياز سوم كتب اربعه، اين است كه اسانيد صاحبان اين كتب، تا برسد به امام معصوم، همه در متن مندرج است. كافى اين طور است، من لا يحضر هم اسانيد را در مشيخه اش آورده، شيخ الطّائفه هم در تهذيب و استبصار، بعضى را در متن آورده و بعضى را برده آخر كتاب. با احراز وثاقت اين وسائط، براى شخص محدّث، وثوق حاصل مىشود كه اين حديث، صدر عن صادقٍ. همه كتب حديث، اين طور نيست، به همين دليل، كتب اربعه خيلى ارزشمندند. مرحوم آية الله العظمى بروجردى مىفرمود: كتب معتبر حديث، تقريباً همانهاست كه در وسائل الشّيعه از آنها نقل حديث شده است.