گفتگو با آية الله ابو طالب تجليل تبريزي - صفحه 203

در «الإعتقادات» ضبط كرد. بعد از ايشان هم شيخ مفيد، كار را ادامه داد. بعد، علاّمه و شيخ الطّائفه و ديگر فقهاى ما در باب عقايد شيعه، كتاب نوشتند. مىدانيد كه فقهاى گذشته ما، نه تنها بر فقه، كه بر غالب فنون، از جمله بر كلام و عقايد مسلّط بودند. (متأسّفانه امروز اين طور نيست. البته قصد جسارت ندارم؛ شايد در ميان فقهاى فعلى هم چنين افرادى پيدا بشوند.) مىخواهم بگويم كه به دليلِ همين متكلّم بودنِ بزرگان فقيه ومحدّث ما و به بركت آن كتابهاى محكم اعتقادى، عقايد شيعه، محرز ومسلّم است.
مرحوم مجلسى را ببينيد كه در «بحارالأنوار» و در كتاب فارسىيى كه در موضوع عقايد نوشته (حقّ اليقين)، چه خوب عقايد شيعه - ونه عقايد خودش - را به قلم آورده است! ايشان در احاديث هم هر جا احياناً چيزى برخلاف آن عقايد به نظر مىآمده، معناى درست آن را بيان كرده است.

علوم حديث: حديث مشهور و رأى شايعى هست، مبنى بر اينكه در ارزيابى حديث، مسئله موافقت و مخالفت آن با قرآن، بايد مورد توجّه واقع شود. لطف كنيد اين قضيّه را توضيح  بدهيد و حدّ و حدود آن را بيان بفرماييد.

استاد تجليل: آنچه مسلّم است ، اين است كه آيات شريف قرآن، در فقه، يا از عمومات است كه قابل تخصيص است و يا از مطلقات، كه قابل تقييد. امّا اگر ظهورآيه شريفه - با ملاحظه قرائنى كه دارد - برخلاف حديث بود، اين حديث، يا جنبه تفسيرى دارد و معناى آيه را براى انسان روشن مىكند و يا با آن تنافى دارد. حالا اگر ديديم حديث با آيه قرآن تنافى دارد (و فقط تخصيص و تقييد نيست)، اينجا ناچاريم كه حديث را كنار بگذاريم. خود احاديث امر مىكنند كه هر حديثى مخالف كتاب الله بود، آن را كنار بگذاريد.
مثال روشنى عرض مىكنم كه براى عصر ما خيلى مفيد است. فقهاى

صفحه از 208