بررسى تفصيلى اين اصل را در آيينه قرآن و انديشه متفكّران اسلامى پى مى گيريم.
3ـ مضمون شناسى، از نظر قرآن و انديشمندان اسلامى:
مدّعا اين بود كه نقد حديث در شيوه بررسى سندى ـ رجالى، منحصر نيست و حتّى ضرورى است كه روش متن و مضمون شناسى نيز دراثبات صدور به كار گرفته شود و بلكه در موارد خاصّى كه راه سند شناسىِ رجالى حديث به طور كامل منسد مى شود، تنها از اين طريق ارزيابى گردد. اين شيوه(همانطور كه مطرح گرديد)، خود در قلمرو حديث وحديث شناس، شرايط و معيارهاى خاصى دارد؛ همانگونه كه در طول تاريخ اسلام نيز در نقد حوادث تاريخى و در دنياى حديث شناسى، جايگاه خاصى داشته است. اينك مى گوييم: اين شيوه، نخستين بار توسّط قرآن و سنّت به كار گرفته شده و پس از آن، در ميان عدّه اى از فرزانگان دانشِ حديث، به طور كامل، مورد توجّه بوده است.
الف. از ديدگاه قرآن
قرآن، ضمن اينكه به سند شناسى رجالى اهمّيّت مى دهد(بر اساس آيه «ان جائكم فاسق بنبأٍ فتبيّنوا» )، به شيوه دوم بهاى بيشترى داده است. يكى از دلايل روشن، آيات تحدّى است. قرآن در آياتى منكران هويّت آسمانى خود را به مبارزه طلبيده است؛ مانند: «قل لئن اجتمعت الإنس والجنّ على أن يأتوا بمثل هذا القرآن لايأتون بمثله ولوكان بعضهم لبعض ظهيراً۱… بگو اگر آدميان و پريان گرد هم آيند تا مانند اين قرآن را بياورند، هرگز مانند آن نيارند؛ هرچند آنان ياور و پشتيبان يكديگر باشند»يا «وإن كنتم فى ريب ممّا نزّلنا على عبدنا فأتوا بسورة من مثله وادعوا شهدائكم من دون اللّه إن كنتم صادقين۲… و اگر درباره آنچه بر بنده خويش فرو فرستاديم در شك و گمانيد، سوره اى مانند آن بياوريد و بجز خدا، گواهان خود را فرا خوانيد، اگر راست مى گوييد».