اثبات صدور حديث - صفحه 13

سرشار باشد و هم در قلمرو ادبيات قرآن و حديث(كه ادبيات درونْ دينى است).
بُعد ديگر، لزوم معلومات درون دينى و برون دينى است. شناخت علوّ مضمون ـ كه پل اثبات صدور حديث است ـ گوهرى است كه ارزان به دست نمى آيد. حديث شناس مى بايد چنان در درياى علوم و معارف دينىِ مربوط به مضمون حديث(اعم از قرآن شناسى، آشنايى با روايات ديگر و احاطه به ديدگاههاى اسلام شناسان) شناگرى كند كه اعجاز معنوىِ سخن معصوم را از سخنان بلند ديگر باز شناسد. چنانكه براى استنطاق حديث،ناگزير بايد ازمعلومات برون دينى(كه موضوع شناسى يا طرح مسئله است) به طور كافى بهره مند باشد تا به گنجينه معانى حديث پى ببرد و اعجاز معنوى آن را بشناسد.
ب) سنخيّت معنوى: معيار ديگر در حديث شناس، برخوردارى وى از شخصيّت متعالى و ربّانى است. شخصيّت مادّى و حتّى عقلانى و علمى نمى تواند با دنياى حديثِ معصوم ارتباط برقرار كند و به درياى حقيقت و روح آن راه يابد. همانگونه كه حقيقت قرآن را فقط پاكان و راسخان در علم مى فهمند… لا يمسّه إلاّ المطّهرون… وما يعلم تأويله إلاّ اللّه والراسخون فى العلم… إن تتّقوا اللّه يجعل لكم فرقاناً۱ و…«رو مجرّد شو، مجرّد را ببين».
سخن معصوم، برخاسته از شخصيّت و روح عالى است و چگونه مى توان با شخصيّت و انديشه عادّى به فهم و ادراك فكر عالى همت گماشت؟ در نهج البلاغه آمده است:

۰.لايعى حديثنا إلا صدور أمينة وأحلام رزينة. ۲

۰.حديث مارا فرا نگيرد جز سينه هاى امانتدار و خردهاى استوار.

جمال الدين قاسمى در قواعد التحديث در بابى زير عنوان «بيان أنّ للقلب السليم إشرافاً على معرفة الموضوع» مى نويسد: قلب، وقتى كه پاك و نظيف و از زنگارها پيراسته باشد، مى تواند ميان حق و باطل، راست و دروغ، هدايت و گمراهى، تمييز دهد.

1.واقعه، ۷۹؛ آل عمران، ۷؛انفال،۲۹

2.نهج البلاغه، خطبه ۱۸۹

صفحه از 27