گفتكو با آية الله محمد باقر محمودي - صفحه 149

است (كه راوى يا ناقل را قبل از مطلب مى آورند). بعد كه كتاب را طبق نظر ايشان باز نويسى مى كردم، متون نهج البلاغه را كنار گذاشتم تا مستقلاًّ منتشر كنم. در مرحله آخر، همان طور كه گفتم، بعد از مشاهده كتاب «مصادر نهج البلاغة»، باز روش را تغيير دادم و براى اينكه زحماتم به هدر نرود و فايده كتاب هم افزون شود، به مطالب كتاب، ترتيب تاريخى دادم تا هركس آن را مى خواند، از خلال سخنان اميرالمؤمنين(ع) يا نوشته هاى ايشان، تاريخ مختصرى از زندگى ايشان را هم بخوانَد، به اين ترتيب، هر آنچه از سخنان امير(ع) در عصر رسول اكرم(ص) پيدا كردم، در آغاز قرار دادم؛ مثلاً خطبه حضرت امير(ع) در خواستگارى حضرت زهرا(س)، نخستين مطلب نهج السعادة است. دوره بعد، مطالب حضرت در عصر خلفاست. و به همين روش…

علوم حديث : اين طور به نظر مى رسد كه از دوره پيش از خلافتِ حضرت، به نسبت، مطالب كمترى نقل شده است.

استاد محمودى: همين طور است؛ چون پيش از آن دوره، حضرت منزوى بودند و تنها خواص با ايشان آمد و شد داشتند و به خاطر معمول نبودن ثبت و ضبط، آن مطالب اندكى هم كه گفتگو مى شد، دوام زيادى نداشت، امّا در دوره خلافت، بسيارى از نوشته هاى دوستان و دشمنان درباره ايشان و از قول ايشان، برجا مى ماند. اين دسته از مطالب، از همان روز بيعت با ايشان (كه تمام اصحاب و انصار رسول خدا ـ ص ـ بجز پنج يا هفت نفر، بيعت كردند ۱ ) تا روز شهادت حضرت، ادامه دارد و اسناد و مصادر متعدّدى براى آنها يافت مى شود؛ هم مصادر با سَنَد و هم مصادر بدون سَنَد. تأسّف عميق ما از اين است كه عمده گفته هاى حضرت در عصر پيش از خلافت ظاهرى شان ـ و بخصوص در دوره

1.طبق نقل مسعودى و ديگران.

صفحه از 176