گفتكو با آية الله محمد باقر محمودي - صفحه 156

كرده است. امّا مسعودى متّهم به شيعه بودن است. يعقوبى هم آن را نقل كرده كه شيعه است. حتّى يكى از متأخّران اهل سنّت در عصر علامه مجلسى ـ كه ظاهراً اهل حجاز است ـ كتابى در تاريخ دارد به نام سمت النجوم و در آنجا اين نامه را ذكر كرده و افزوده: «اين از اختراعات مسعودى شيعى است». در حالى كه بلاذُرى در أنساب الأشراف، يكصد سال قبل از مسعودى اين نامه را نقل كرده است. (اين نكته را من در تعليقات كتاب، به مناسبتى آورده ام و خدا رسوا كند كسى را كه قبل از بررسى كامل، فتوا دهد و نداند كه هم مذهبانِ او چه گفته اند!) از اين دست مطالب، در كتاب بلاذرى بسيار است كه ما خيلى به آنها نياز داريم؛ بخصوص وقتى بدانيم كه كتابش را در حدود سال 250 هجرى نوشته و سى سال قبل از طبرى از دنيا رفته است.

علوم حديث : لطف كنيد و باز هم بعضى از تحقيقات خودتان را معرّفى كنيد. مطمئناً نكات و دقايقى كه شما به آنها اشاره مى كنيد، براى خوانندگان، مفيد خواهد بود.

استاد محمودى: اميدوارم اين توضيحات، به اين صورت، ملال آور نباشد.
يك كار ديگر بنده، تحقيق و تصحيح مناقب الإمام أميرالمؤمنين (ع) است. مؤلف اين كتاب، محمد بن سليمان كوفى است كه شيعه زيدى و از علماى ساكن يمن بوده است. اين شخص، 200 سال بر ابن عساكر مقدّم است، او معاصر نسايى است و حتّى دو حديث هم از او نقل كرده است. اين كتاب، با آنكه در چندجا ناقص است، 140 حديث دارد و حقيقتاً بسيار تحفه است و نظيرش در شيعه، خيلى كم است.
عمده مطالب مناقب محمد بن سليمان، درباره حضرت امير(ع) است؛ امّا يكصد حديث هم درباره رسول اكرم(ص) و مناقب و فضايل آن حضرت، در اوّل كتاب آورده است. مقدارى از روايات مناقب هم ميان حضرت على(ع) و فاطمه

صفحه از 176