گفتكو با آية الله محمد باقر محمودي - صفحه 159

مى كند و بعد از آن كه روشن مى كند ارزش حقيقى چيست و ارزش هر شخصى به چيست، با اين ميزان به ارزيابى اشخاص ـ از جمله اميرالمؤمنين(ع) ـ مى پردازد. اين كتاب، اسلوب زيبا و دسته بندى جالبى دارد كه ما تحقيق و چاپش كرديم و إن شاء الله به زبانهاى ديگر هم ترجمه شود.

علوم حديث : استاد، آيا عمده پژوهشهاى شما در حوزه متون و مجامع حديثى اهل سنّت است؟

استاد محمودى: در كتابهاى چاپ شده بنده، ۱ اين مطلب به چشم مى خورَد و يك علّت روشنى دارد. سى سال قبل، بنده به فكر افتادم كه سيره اى براى معصومين(ع) بنويسم كه در مجموع، مورد قبول مسلمانان باشد. يعنى آن طور نباشد كه فقط روايات اهل تشيّع در آن باشد، يا فقط روايات اهل سنّت؛ بلكه روايات از طرفين باشد و نوعِ مطالبش هم مورد قبول طرفين. امّا هنگامى كه مشغول كار در اين زمينه شدم، پى بردم كه بسيارى از كتابها كه لازم است در دسترس باشند و عدم دسترس به آنها ـ در مواردى كه مى خواهيم مطلبى را اثبات كنيم ـ ما را به بن بست مى كشاند، تحقيق نشده اند يا اصلاً چاپ نشده اند. اين بود كه مجبور شدم به بعضى از كتب اهل سنّت(كه مطالبشان استوار و احاديثشان مسند است) بپردازم. نمونه اش را گفتم مثلاً: أنساب الأشراف بلاذرى كه تمام مطالب آن سند دارد و از قرن سوم به ما رسيده و مؤلفش آدم با انصافى بوده و هرچه را براى او روايت كرده اند، با سَنَد و بدون پرده پوشى ذكر كرده و هيچ لحن گزنده اى هم ندارد.
چرا اين گونه كتابها را تا به حال، تحقيق نكرده اند و از بوته انزوا و غفلت بيرون نياورده اند؟ شايد دليلش اين باشد كه در اينها حقايق زيادى درج شده و بيرون آمدن اين كتابها از انزوا، براى آنها مشكل مى آفريند. از اين گونه كتابها در

1.فهرست كتابهاى چاپى استاد، در ضميمه اين گفتگو خواهد آمد.(ويراستار)

صفحه از 176