گفتكو با آية الله محمد باقر محمودي - صفحه 160

كتابخانه هاى اهل سنّت، زياد است. چون كتابخانه هاى آنها مثل مكتبه هاى شيعه مورد هجوم واقع نشده كه بارها و بارها سوخته باشد، يا زير آوار رفته باشد، يا آبْ آنها را شسته باشد. كتابهاى شيعه تا قبل از صفويه چنين سرنوشتى داشته، امّا كتابهاى آنها غالباً درامان مانده و مى بينيد كه بعد از رونق صنعت چاپ، چقدر به احياى متون و منابع حديثى خودشان اهتمام نشان داده اند و مى دهند.
حالا برويم سراغ شيعه ها… سعدى از دست دوستان، فرياد! آيا ما شيعيان از اين قبيل كتابها بى نياز بوده ايم كه آنها را به بوته فراموشى سپرده ايم؟ يا امكاناتمان اجازه نمى داده است كه اينها را احيا كنيم؟ به نظر بنده هيچكدام ازاين دوحالت نبوده و ما غفلت كرده ايم. بعد از عصر صفويّه كه شيعه قدرت پيدا كرد و تمام طوايف و مذاهب را تحت الشعاع خود قرار داد، باز هم نياز به وجود اين كتابها را درك نكرديم.
من مى ديدم كه قبل از انتشار هر كتابى در «سيره» يا «مقتل»، انتشار بعضى از اين كتابها ضرورت دارد. اگر در اين كتابها روايتى با سند نقل شده باشد كه نظير همان مطلب، در كتابهاى خودمان هم باشد، مشخّص مى شود كه اين يك قضيّه ثابت و محكمى است؛ چرا كه حتّى غير شيعه هم آن را نقل كرده اند. اين امر مى تواند در ازدياد ايمان افراد ما كاملاً مؤثر واقع شود. پس مهم است كه ما در اين گونه كتابها تحقيق كنيم و آنها را در دسترس آحاد جامعه بگذاريم. اهل

صفحه از 176