ملاک ارزيابي کارگزاران در نهج البلاغه - صفحه 100

تبهكاران را به جای مؤمنان به كار گماشتند و اگر خدا دوستی خطر بزرگ كارهایشان را گوشزد آنان كرد دشمنش داشتند و تبعیدش كردند و محرومش نمودند، و اگر ستمگری در ستمكاری یاریشان كرد دوستش گرفتند و به خود نزدیكش ساختند و بدو
نیكی نمودند. در ستمگری پای فشردند و بر كردار خلاف همدست و همداستان شدند. دیری است كه از حق روی تافته و بر گناه همكاری كرده و ستم روا داشته‏اند. چون این نامه من به تو رسد، موثق‏ترین یارانت را به نظر خود به جای خویش بگمار و خود نزد ما بیا تا این دشمن را در جای مناسب دریابی و امر به معروف و نهی از
منكر كنی و به اردوی حق پیوندی و از باطل دوری گزینی، زیرا ما و تو را از پاداش
جهاد بی‏نیازی نباشد، و خدا ما را بس كه نیكو كارگزاریست، و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم.1.
مخنف بن سلیم در آن نبرد شرکت کرد و توفیق یافت که در رکاب حضرت به شهادت نایل شود.

3. مالک اشتر نخعی، فرمانده دلاور جبهه‌های حقّ، به هنگام دریافت حکم زمامداریش برای مصر در سال 38 هجری، به قلم امیرمؤمنان علیه السلام این گونه وصف و به مردم معرّفی شد:
فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَیْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللهِ لَا یَنَامُ أَیَّامَ الْخَوْفِ وَ لَا یَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَی الْفُجَّارِ مِنْ حَرِیقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ بْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا أَمْرَهُ فِیمَا طَابَقَ الْحَقَّ فَإِنَّهُ سَیْفٌ مِنْ سُیُوفِ اللهِ لَا كَلِیلُ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِی الضَّرِیبَةِ فَإِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تُقِیمُوا فَأَقِیمُوا فَإِنَّهُ لَا یُقْدِمُ وَ لَا یُحْجِمُ وَ لَا یُؤَخِّرُ وَ لَا یُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِی وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَی نَفْسِی لِنَصِیحَتِهِ لَكُمْ وَ شِدَّةِ شَكِیمَتِهِ عَلَی عَدُوِّكُمْ؛2.
یكی از بندگان خداوند را به سوی شما فرستادم كه به هنگام خوف (مردم از جنگ) خواب به چشم راه نمی‏دهد، در ساعات ترس و وحشت، از دشمن هراس نخواهد داشت و نسبت به بدكاران از شعله آتش سوزنده‏تر است او «مالك بن حارث» از
قبیله (مذحج) است سخنش را بشنوید و فرمانش را در آنجا كه مطابق حق است، اطاعت كنید؛ چرا كه او شمشیری است از شمشیرهای خدا كه نه تیزیش
بكندی می‏گراید و نه ‏ضربتش بی‌اثر می‏گردد. اگر او فرمان بسیج و حركت داد،
حركت كنید و اگر دستور توقف داد توقف نمایید كه او هیچ اقدام، هجوم، عقب‏نشینی و پیشروی جز به فرمان من نمی‏كند، من شما را بر خودم مقدم داشتم كه او

1.. وقعة صفین، ص۱۰۴ - ۱۰۵ ؛ نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۴، ص۲۲۰ - ۲۲۱

2.. نهج البلاغه، نامه۳۸

صفحه از 108