مسلمین چیزی كم یا زیاد به خیانت برداشتهای، آن چنان بر تو سخت بگیرم كه در زندگی كمبهره و بینوا و حقیر و ضعیف شوی.
همچنین در ضمن نامهای به کارگزار خاطی خود نهیب زده، مینویسد:
فَقَدْ بَلَغَنِی عَنْكَ أَمْرٌ إِنْ كُنْتَ فَعَلْتَهُ فَقَدْ أَسْخَطْتَ رَبَّكَ وَ عَصَیْتَ إِمَامَكَ وَ أَخْزَیْتَ أَمَانَتَكَ؛1.
در باره تو به من جریانی گزارش شده است كه اگر انجام داده باشی، پروردگارت را به خشم آوردهای؛ امامت را عصیان كردهای و امانت (فرمانداری) خود را به رسوایی كشیدهای.
و در مجالی دیگر نسبت به کارگزاری که روزی از صاحب دلان بوده و اینک مستحقّ سرزنش است،2 میفرماید:
أَیُّهَا الْمَعْدُودُ كَانَ عِنْدَنَا مِنْ أُولِی الْأَلْبَاب،كَیْفَ تُسِیغُ شَرَاباً وَ طَعَاماً، وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّكَ تَأْكُلُ حَرَاماً وَ تَشْرَبُ حَرَاماً؟ وَ تَبْتَاعُ الْإِمَاءَ وَ تَنْكِحُ النِّسَاءَ مِنْ أَمْوَالِ الْیَتَامَی وَ الْمَسَاكِینِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُجَاهِدِینَ الَّذِینَ أَفَاءَ اللهُ عَلَیْهِمْ هَذِهِ الْأَمْوَالَ؟ وَ أَحْرَزَ بِهِمْ هَذِهِ الْبِلَادَ، فَاتَّقِ اللهَ وَ ارْدُدْ إِلَی هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ، ثُمَّ أَمْكَنَنِی اللهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَی اللهِ فِیكَ، وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَیْفِی الَّذِی مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ؛3ای كسی كه در پیش ما از خردمندان به شمار میآمدی، چگونه خوردنی و آشامیدنی را در دهان فرو میبری؛ در حالی كه میدانی حرام میخوری، و حرام میآشامی؟ چگونه با اموال ایتام و مساكین و مؤمنان و مجاهدان راه خدا، كنیز میخری و زنان را به همسری میگیری (در حالی كه میدانی) این اموال را خداوند به آنان اختصاص داده، و به وسیله آن مجاهدین، بلاد اسلام را نگهداری و حفظ مینماید؟ از خدا بترس و اموال اینها را به سویشان بازگردان كه اگر این كار را نكنی و خداوند به من امكان دهد وظیفهام را در برابر خدا در باره تو انجام خواهم داد، و با این شمشیرم _ كه هیچكس را با آن نزدم، مگر این كه داخل دوزخ شد _ بر تو خواهم زد.
خطاب به مصقله بن هبیره شیبانی _ که گزارشی مبنی بر خطای او دریافت کرده _ سوگند برمی آورد که:
فَوَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ! لَئِنْ كَانَ ذَلِكَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَكَ عَلَیَّ هَوَاناً، وَ لَتَخِفَّنَّ
1.. همان، نامه۴۰
2.. نویسنده نهج السعاده، کارگزار نامبرده را ابن عباس معرفی میکند (ر. ک: نهج السعاده، ج۵، ص۳۰۳- ۳۰۵).
3.. نهج البلاغه، نامه۴۱.