ملاک ارزيابي کارگزاران در نهج البلاغه - صفحه 99

مناسبتهایی، به پاس عملکرد صحیح بعضی کارگزاران شایسته نامههایی آکنده از سپاس و تشویق مینگاشت و دیگران را به الگوگیری از رفتار آنان، تشویق مینمود. پارهای از آنها به گزارش راویان به قرار ذیل است:
1 . عمر بن ابی سلمه مخزومی، والی بحرین، به حکایت نامه پرشور حضرت، کارنامه درخشانی از خود به جای گذاشته است. از مفاد نامه برمیآید فردی دلیر، شجاع و جنگجو بوده است و در هنگامه جهاد با دشمن مورد اعتماد بوده و چون ستونی برای سپاه علوی به شمار رفته است.1 بنا بر این، در آستانه جنگ صفین نامه پرشور امیرمؤمنان را دریافت کرد که اینک در جایگاهی دیگر، تعهد او مورد نیاز حکومت است:
إِنِّی قَدْ وَلَّیْتُ النُّعْمَانَ بْنِ عَجْلَانَ الزُّرَقِیَّ عَلَی الْبَحْرَیْنِ، وَ نَزَعْتُ یَدَكَ بِلَا ذَمٍّ لَكَ وَ لَا تَثْرِیبٍ عَلَیْكَ، فَلَقَدْ أَحْسَنْتَ الْوِلَایَةَ وَ أَدَّیْتَ الْأَمَانَةَ، فَأَقْبِلْ غَیْرَ ظَنِینٍ وَ لَا مَلُومٍ وَ لَا مُتَّهَمٍ وَ لَا مَأْثُومٍ، فَلَقَدْ أَرَدْتُ الْمَسِیرَ إِلَی ظَلَمَةِ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَحْبَبْتُ أَنْ تَشْهَدَ مَعِی، فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَی جِهَادِ الْعَدُوِّ وَ إِقَامَةِ عَمُودِ الدِّینِ إِنْ شَاءَ اللهُ؛2.
من «نعمان ابن عجلان زرقی» را فرماندار «بحرین» قرار دادم، و اختیار تو را از فرمانداری آنجا بر گرفتم؛ بدون این كه این كار برای تو مذمت و یا ملامت در برداشته باشد؛ چرا كه تو زمامداری را به نیكی انجام دادی و حق امانت را ادا نمودی. بنا بر این، به سوی ما حركت كن؛ بی آن كه مورد سوءظن یا ملامت، یا متهم و یا گناهكار باشی؛ زیرا من تصمیم گرفته‏ام به سوی ستمگران اهل شام حركت كنم، و دوست دارم تو با من باشی؛ چرا كه تو از كسانی هستی كه من در جهاد با دشمن و بر پا داشتن ستونهای دین از آنها استعانت می‏جویم. ان شاء الله.
2 . نامه امیرمؤمنان به مخنف بن سلیم، والی اصفهان و قرار دادن وی در شمار عارفینی که توفیق شرکت در جهاد را دارند، گویای رضایتمندی حضرت از عملکرد وی است:
سلام بر تو، من خدا را نزد تو سپاس گویم كه خدایی جز او نیست. اما بعد، همانا جهاد با كسی كه از حق سرتافته و از خدا برگشته، و غنودن در خواب كوردلی و گمراهی را اختیار كرده، بر آگاه‏دلان واجب است. به راستی، خدا از كسی كه خرسندی او را بجوید خرسند می‏شود و بر آن كه راهی خلاف این پوید و از فرمان او سر بتابد خشم آورد. ما اینک همت بر آن گماشته‏ایم كه بر سر آن گروه بتازیم كه در میان بندگان خدا بر خلاف آنچه خداوند وحی فرموده رفتار كردند، عواید عمومی را به انحصار خود درآوردند و حدود الهی را تعطیل كردند، حق را كشتند و فساد را در زمین آشكار كردند و گستردند،

1.. ر. ک: نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۴، ص۲۲۴.

2.. نهج البلاغه، نامه۴۲

صفحه از 108