شیعه و سنی، این واژه فقط در سه جا در بیانات حضرت آمده است و در سایر منابعِ روایی مستند به خود حضرت، ذکری از این واژه به میان نیامده است:
در نقلی از امام امیرالمؤمنین در کتاب غرر الحکم و دررالکلم۱ آمده است:
لا تملك المرأة ما جاوز نفسها فإن المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة.
و نیز در نامه 31 نهجالبلاغه در وصیت به فرزندش۲ حسن بن علی علیهما السلام فرموده است:
و لاتملك المراءة من اءمرها ما جاوز نفسها، فان المراءة ریحانة و لیست بقهرمانة. و لاتعد بكرامتها نفسها، و لاتطمعها فی أن تشفع لغیرها؛زن را بیش از آن چه نفس (ذات) خود او مقتضی است تملیک مكن؛ زیرا زن ریحان است نه قهرمان. و در بزرگداشت او به بیش از حد نفس او تجاوز مكن و او را به طمع میانداز كه برای دیگری شفاعت و میانجیگری نماید.
جواد علی (1408-1324ق) در کتاب المفصل، ضمن بیان مطالبی در باب
حقوق الملوک و حقوق سادات القبائل در وجه تسمیه نامگذاریها در بین اعراب به نکتهای زبانشناختی در خصوص واژه قهرمان به نقل از امام علی علیه السلام اشاره میکند.
وی میگوید:
و قد استعمل عرب العراق الألفاظ الفارسیة المستعملة فی إدارة الحكومة الساسانیة، لأنها هی المصطلحــات الرسمیة و الألقـــاب التی یحملهــا الموظفــون و تشیـر إلی منازلهم و درجاتهم، و منها درجة «قهرمان». و «القهرمان» كلمة فارسیة، و قد دخلت العربیة و عربت. ذكر علماء اللغة أنها تعنی المسیطر الحفیظ علی من تحت یدیه و القائم بأمور الرجل و من أمناء الملك و خاصیته. و فی الحدیث: كتب إلی قهرمانه. و قد ورد أن «علی بن أبی طالب» قال لدهقان من أهل عین التمر، و كان قد أسلم: أما جزیة رأسك فسنرفعها، و أما أرضك فللمسلمین. فإن شئت فرضنا لك، و إن شئت جعلناك «قهرمانًا» لنا.۳.
آنچه در اینجا به نقل از دانیل دینیت ذکر شده است که امام علی علیه السلام در باره یکی از دهقانهای تازه مسلمان اهل عین التمر از تعبیر قهرمان _ که به معنای پیشکار مورد اعتماد است_ استفاده کردهاند.
1.. غرر الحکم و درر الکلم، ج۶، ص۳۱۸.
2.. برخی این نامه را وصیتی به محمد بن حنفیه گفتهاند.
3.. الجزیة و الإسلام، ص۶۶ به نقل از جواد علی، المفصل، الجزء الخامس، ص۲۸۹