بررسي ميزان تأثير روايات سبب نزول در تفسير - صفحه 196

مسلمانان بپیوندیم. یكی از مسلمانان به صف رومیان حمله برد و به میان آنان رفت، مردم فریاد زدند: سبحان الله، خود را به هلاک انداخت. ابو ایوب انصاری گفت: ای مردم، شما این آیه را این‌گونه تأویل می‌كنید، در حالی كه این آیه در باره ما جماعت انصار نازل شده است؛ آن گاه كه خداوند متعال اسلام را قدرت و عزت بخشیده بود، گروهی از ما به یكدیگر می‌گفتند مال و اموال ما تباه شد و اسلام هم عزت یافته و طرفداران آن زیاد شده‌اند، ای كاش آن را نگه می‌داشتیم و آن اموالی را كه تباه شد برگردانیم و به اصلاح زندگی و دارایی تباه شده خود بپردازیم! خداوند متعال آیه مزبور را نازل فرمود و ما را به جنگ فرمان داد. و مراد آن بود كه ترک جهاد و ماندن برای اصلاح امور زندگی مایه تباهی و هلاكت است. می‌گویند ابو ایوب همواره در راه خدا جهاد می‌كرد تا زمانی كه كشته شد.1.
صاحبان تفسیر نمونه نوشته‌اند:
این آیه در ذیل آیات جهاد آمده است. جهاد به همان اندازه كه به مردان با اخلاص و قوی و شجاع نیازمند است، به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد. آیه با بیان این مطلب می‌فرماید، انفاق نكردن در این راه باعث به هلاكت افتادن خود و مسلمانان می‌شود؛ چنان كه قرآن كریم نقل می‌كند كه مسلمانان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می‌آمدند و می‌خواستند وسیله و ابزار جنگ برای آنان فراهم شود و آنان را به میدان بفرستد و چون وسیله فراهم نبود، غمگین و افسرده با چشمان اشكبار بر می‌گشتند: «تولّوا و أعینهم تفیض من الدّمع حزناً ألاّ یجدوا ما ینفقون».2 و 3.

پس نزول آیه در باره انفاق برای جهاد، دانسته شده است. در الکافی از امام صادق علیه السلام روایت شده که در ذیل این آیه فرمودند:
اگر مردی همه آنچه دارد، در راه خدا انفاق کند، کار خوبی انجام نداده و نمی‏توان گفت مردی موفق است. مگر نشنیده که خدای متعال فرمود:«...لا تلقوا بایدیکم الی التهلکه...».۴
آن گاه فرمود: «و احسنوا إن الله یحب المحسنین»؛ یعنی خداوند اهل اقتصاد و میانه روی را دوست دارد.

1.. تسهیل الوصول إلی معرفة اسباب النزول، ص۴۴، به نقل از صحیح البخاری، صحیح مسلم، اسباب نزول، لباب النقول؛ نیز بنگرید: سنن ابی داود، رقم ۲۵۱۲؛ سنن الترمذی، رقم ۲۹۷۲؛ تفسیر الطبری، ج۲، ص۱۱۸؛ درالمنثور، ج۱، ص۲۰۷؛ اسباب النزول و اثرها، ص۴۶

2.. سورۀ توبه، آیۀ۹۳.

3.. تفسیر نمونه، ج۲ ذیل این آیه

4.. الکافی، ج۴، ص۵۳ ح ۷؛ تفسیر نورالثقلین، ج۱، ص۱۷۹.

صفحه از 214