117
مناظره‌های آموزنده

خداپرستى جمادات‏

الهى : من مى‏گويم : نه فقط جانوران و گياهانْ با شعور حيوانى و گياهى خود، خداوند را مى‏پرستند ، بلكه جمادات هم با شعور جمادى، خداپرستند۱ و اگر چنين نبود ، زندگى جمادى آنها مختل مى‏شد و ذرات جماد ، از هم مى‏پاشيدند .
اين روشنايى كه مبدأ آن خورشيد است نيز خدا را مى‏پرستد ؛ چون از قواعدى كه خداوند براى آن مقرّر كرده ، اطاعت مى‏نمايد، و اطاعتش آن‏قدر دقيق و منظم است كه از دو عامل متضاد به وجود مى‏آيد و هيچ يك از آن دو عامل روشنايى ندارد ؛ ولى بعد از اين‏كه با هم بياميزند ، روشنايى به وجود مى‏آيد .۲
اگر تنها به اندازه يك لحظه توجّه خداوند از اداره امور جهان به چيز ديگر معطوف شود، جهان و هر چه در آن است ، از بين خواهد رفت ، يعنى مبدّل به چيزهاى ديگر خواهد شد ؛ زيرا هيچ چيز از بين رفتنى نيست .
ولى توجّه خداوند هرگز از اداره امور دنيا به چيز ديگرى معطوف نمى‏شود ؛ زيرا جهان بر اساس قواعد ثابت و هميشگى اداره مى‏شود . دانايى مطلق خداوند موجب گرديده كه هر قاعده‏اى كه براى اداره امور جهان وضع كرده ، هميشگى باشد و كلّيه اين قواعد بر اساس مصالح‏اند و قاعده‏اى وجود ندارد كه در آن ، مصلحتى وجود نداشته باشد .

1.اشاره است به آيه : (وَ إنْ مِن شَى‏ءٍ إلّا يُسبِّح بِحَمدِه و لكنْ لاتَفقَهون تَسبيحَهم) (اسراء ، آيه ۴۴ ).

2.مجلّه علم و زندگى نقل كرده كه : به وجود آمدن روشنايى در مرحله نهايى ، ناشى است از ادغام يك اتم از مادّه با يك اتم از ضدّ مادّه .( م )


مناظره‌های آموزنده
116

نقش خداپرستى در زندگى انسان‏

امام پس از مقدارى صحبت، سخن را به نقش خداپرستى در زندگى انسان كشاند :
الهى : حالِ كسى كه در زندگى ، خدا را نمى‏پرستد ، مانند كسى است كه در يك لحظه حس بينايى و شنوايى و بساوايى را از دست بدهد . او نمى‏داند كه به كجا برود و چه بكند و بر چه چيزى تكيه نمايد ؟۱
نقش خداپرستى در زندگى ، آن قدر ضرورى است كه در زندگى جانوران نيز پرستش هست و آنها هم از پرستش خداوند ، بى‏نياز نيستند و اگر ما زبان آنها را مى‏فهميديم ، مى‏توانستيم درك كنيم كه آنها نيز خدا را مى‏پرستند .

خداپرستى جانوران و گياهان‏

الهى : ... من نمى‏گويم كه جانوران از لحاظ پرستش خداوند، عقيده‏اى مانند ما دارند ؛ ولى ترديد ندارم كه آنها مطيع قواعد يك مبدأ هستند و از آن قواعد ، صميمانه اطاعت مى‏كنند .
حتى گياهان هم خدا دارند و با شعور گياهى خود، از احكام خداوند پيروى مى‏نمايند ، و گرنه به اين صورت كه مى‏بينى ، داراى زندگى منظم نبودند . در ميان يكصد و پنجاه طبقه گياهان‏۲ كه خداوند به وجود آورده و هر طبقه به انواعى تقسيم مى‏شود، يك گياه را نمى‏بينى كه زندگى نامنظم داشته باشد .
من مى‏دانم كه تو نمى‏توانى اينهايى را كه من مى‏گويم ، بپذيرى و شايد نمى‏توانى آنچه را مى‏گويم ، بفهمى ؛ زيرا براى درك بعضى از مسائل ، لازم است حداقل مقدمات علم را طى كرد تا عقل آدمى قدرى پرورش يابد و نيرومندتر از دوره نادانى شود و آماده براى فهم بعضى از مسائل گردد .

1.زيرا جهان منهاى خدا ، كالبدى است بى روح و بى شعور و بى هدف و به همين خاطر ، دانشمندانى كه جهان‏بينى مادّى دارند (مانند سارتْر) هستى را بى‏معنا و فاقد شعور معرفى مى‏كنند . روى اين اساس، انسان هم كه جزئى از جهان هستى است ، نمى‏تواند هدف داشته باشد و لذا مى‏بينيم كه بشر قرن بيستم ، در اوج ترقّى علم و صنعت، فلسفه‏اش به پوچى منتهى مى‏شود .

2.امروز هم علم گياه‏شناسى، گياهان را به يكصد و پنجاه طبقه بزرگ تقسيم مى‏كند و هر طبقه داراى انواع و دسته‏هايى است . (م)

  • نام منبع :
    مناظره‌های آموزنده
    سایر پدیدآورندگان :
    غیوری، سید مجتبی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 133542
صفحه از 162
پرینت  ارسال به