معالجه پيرى
مادّى : ولى پزشكان ما نمىتوانند اين بيمارى را درمان كنند .
الهى : نه، و من عقيده دارم كه پزشكها هرگز نخواهند توانست اين بيمارى را درمان نمايند .
مادّى : از كجا مىدانى كه بيمارى پيرى ، قابل درمان نيست ؟
الهى : چون مرگ، خواست خداست و قدرت و مصلحت او مرگ را به وجود آورده است .
مادّى : پس اينكه مىگويند بعضى از پيامبرانِ گذشته داراى عمر جاويد شدهاند و اكنون نيز زندهاند ، چيست ؟
الهى : اين مطلب را باور نكن، و هنوز در جهان ، بشرى به وجود نيامده كه نمرده باشد و يا اگر اكنون زنده است ، نميرد . گفته آنان افسانهاى بيش نيست ... .
اَجَل
مادّى : من تصوّر مىكنم پس از اينكه به خداىِ ناديده معتقد شوم ، نبوّت پيامبر شما را خواهم پذيرفت ؛ ولى با اينكه به پيامبر شما ايمان نداشتهام ، قسمتهايى از قرآن را شنيدهام و مىخواهم بگويم كه گفتار اخير شما [ راجع به اينكه خوردن گوشت زياد ، موجب غلظت خون و مرگ ناگهانى مىشود ، ]با قرآن منافات دارد، و حتماً تو به قرآن عقيده دارى ؟
الهى : آرى، و آن را كلام خدا مىدانم .
مادّى : پس چرا بر خلاف كلام خداى خود حرف مىزنى ؟
الهى : آنچه بر خلاف كلام خدا گفتهام ، چيست ؟
مادّى : من شنيدهام كه خداوند گفته است كه هر كسى در موقعى كه خداوندْ مقرّر كرده ، خواهد مُرد و مرگش نه يك ساعت جلو مىافتد و نه يك ساعت عقب!
الهى : آرى ؛ اين ، كلام خداست و در قرآن هست .
مادّى : آيا نگفتى هر كس زياد گوشت و غذاهاى مقوّى بخورد ، پيش از اينكه هنگام مرگش رسيده باشد ، مىميرد ؟
الهى : آرى .
مادّى : بنابراين ، كلام تو با سخن خدا منافات پيدا كرد .
الهى : اوّلا ، من گفتم كه بعضى از اشخاص ، ممكن است در نتيجه خوردن گوشت و غذاى مقوّىِ ديگر به مقدار زياد ، دچار مرگ ناگهانى (سكته) گردند، نه همه .
ثانياً ، فرق است بين عمر طبيعى و عمرى كه انسان به دست خود ، آن را كوتاه مىكند . آنچه خداوند فرموده كه : هر كسى در موقعى كه خداوندْ مقرّر كرده ، خواهد مرد ، مربوط به عمر طبيعى است و كسى كه خودكشى مىكند ، مشمول گفته خداوند، راجع به غير قابل تغيير بودن لحظه مرگ ، نمىشود .
خداوند براى شخص ، شايد هشتاد يا نود يا صد سال ، عمر تعيين كرده ؛ ولى او در جوانى با يك ضربت خنجر به عمرش خاتمه مىدهد . كسى هم كه با خوردن گوشت و ساير غذاهاى مقوّى به مقدار زياد ، خون خود را غليظ مىنمايد، زمينه خودكشى را فراهم مىسازد .