47
مناظره‌های آموزنده

اضطراب قَتاده‏

قَتاده ، پس از تمام شدن سخنان امام ، مدّتى طولانى سكوت كرد و سپس گفت : به خدا سوگند ، من در برابر فقهاى بزرگ و حتى دانشمندان بزرگى مانند ابن عباس نشسته‏ام ؛ ولى در هيچ مجلسى مانند اين مجلس احساس اضطراب نكرده‏ام .

مى‏دانى كجايى؟!

امام عليه السلام : مى‏دانى كجايى و در برابر كه ؟ اكنون تو در برابر خانه‏هايى هستى كه خداوند فرمان داده آنها را گرامى بدارند و هر بامداد و پسين ، در آنها ياد او كنند .۱

پنير چه حكمى دارد؟

قَتاده : به خدا راست گفتى . خدا مرا فداى تو كند! به خدا سوگند ، مقصود از آن خانه‏ها [ كه در آيه ذكر شده ، ]ساختمان‏هاى معمولى‏اى كه از سنگ و گل بنا مى‏شوند ، نيست . خوردن پنير به عقيده شما از نظر شرعى چطور است ؟
امام عليه السلام لبخندى زد و فرمود : مسائل مشكلى را كه براى پرسش آماده كرده بودى ، به اين مسئله ساده بازگشت ؟

فراموش كردم!

قَتاده : چه كنم؟ همه را فراموش كردم !
امام عليه السلام : خوردن پنير ، اشكالى ندارد ! ... .۲

1.اشاره است به آيه : (فى بيوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أن تُرفَعَ و يُذكَرَ فيها اسمُه يُسبِّحُ لَهُ فيها بِالغُدُوِّ والاصال) (نور ، آيه ۳۶) .

2.بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۳۵۷ (به نقل از : الكافى ، ج ۶ ، ص ۲۵۶ و ج ۱۰ ، ص ۱۵۴) .


مناظره‌های آموزنده
46

ورود امام عليه السلام به مسجد پيامبر صلى اللَّه عليه وآله‏

در حال گفتن اين سخن بود كه امام در ميان جمعى از مردم خراسان و ديگران ، وارد مسجد شد . امام نشست و مردم اطرافش را گرفتند و مسائل مربوط به حج را از او مى‏پرسيدند .
آن مرد نيز به آنها پيوست و در آن حلقه نزديك امام نشست .

گفتگوى امام عليه السلام با قتاده‏

من نزديك‏تر رفتم تا بهتر گفتگوى آنها را بشنوم . پس از اين‏كه امام پاسخ مسائل آن جمعيت را فرمود و آنها رفتند، امام عليه السلام نگاهى به مرد تازه وارد كرد و فرمود : شما كه هستيد ؟
مرد : نام من قتاده فرزند دِعامه است‏۱ و اهل بصره‏ام .
امام عليه السلام : فقيه بصره ، تو هستى ؟
قَتاده : آرى .
امام عليه السلام : واى بر تو ، اى دانشمند گمراه، و آگاه بى مسئوليت! خداوند كسانى را آفريده و آنها را حجّت بر آفريده‏هاى خود قرار داده و آنها ميخ‏هاى زمين اويند ، وحدت و يكپارچگى جامعه وابسته به رهبرى آنهاست ، در علم خدا پاك و ستوده‏اند، و پيش از آفرينش، آنها را برگزيده ، در حالى‏كه شبح‏هايى در طرف راست عرش بودند .۲

1.از فقها و دانشمندان بزرگ زمان بنى اميّه ، كه با حكومت وقت ، روابط نيكو داشت. از ابن‏عبيده نقل شده كه روزى نمى‏شد كه سوارى از طرف بنى‏اميّه درب خانه قتاده نبينم .

2.امام با اين سخنان ، مسئوليت‏هاى بزرگى را كه در آن زمان تاريك ، متوجّه اين دانشمند خودفروخته بوده است ، بازگو مى‏نمايد تا آشكار شود كه وى چگونه حقيقت را به بهاى ناچيزى مى‏فروشد و به جاى معرفى كردن رهبر واقعى منتخب خدا، با چهره مذهبى خود، مردم را به سوى دستگاه جنايتكار بنى اميّه متمايل مى‏سازد.

  • نام منبع :
    مناظره‌های آموزنده
    سایر پدیدآورندگان :
    غیوری، سید مجتبی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 133543
صفحه از 162
پرینت  ارسال به