اضطراب قَتاده
قَتاده ، پس از تمام شدن سخنان امام ، مدّتى طولانى سكوت كرد و سپس گفت : به خدا سوگند ، من در برابر فقهاى بزرگ و حتى دانشمندان بزرگى مانند ابن عباس نشستهام ؛ ولى در هيچ مجلسى مانند اين مجلس احساس اضطراب نكردهام .
مىدانى كجايى؟!
امام عليه السلام : مىدانى كجايى و در برابر كه ؟ اكنون تو در برابر خانههايى هستى كه خداوند فرمان داده آنها را گرامى بدارند و هر بامداد و پسين ، در آنها ياد او كنند .۱
پنير چه حكمى دارد؟
قَتاده : به خدا راست گفتى . خدا مرا فداى تو كند! به خدا سوگند ، مقصود از آن خانهها [ كه در آيه ذكر شده ، ]ساختمانهاى معمولىاى كه از سنگ و گل بنا مىشوند ، نيست . خوردن پنير به عقيده شما از نظر شرعى چطور است ؟
امام عليه السلام لبخندى زد و فرمود : مسائل مشكلى را كه براى پرسش آماده كرده بودى ، به اين مسئله ساده بازگشت ؟
فراموش كردم!
قَتاده : چه كنم؟ همه را فراموش كردم !
امام عليه السلام : خوردن پنير ، اشكالى ندارد ! ... .۲