65
مناظره‌های آموزنده

خواب و سراب‏

طبيب : آنچه در خواب مى‏بينم ، مانند سراب است . چگونه وقتى كسى از دور سراب را مى‏بيند ، آب مى‏پندارد ، ولى وقتى نزديك مى‏شود ، مى‏بيند چيزى نيست ؛ خواب هم همين طور است .
امام عليه السلام : چگونه آنچه را در خواب ديده‏اى (مانند : خوردن غذاى ترش و شيرين ، و سرور و غم)، به سراب تشبيه مى‏كنى ؟
طبيب : چون همان‏طور كه وقتى به مكان سراب مى‏رسم، هيچ مى‏شود . وقتى بيدار مى‏گردم، آنچه را در خواب ديده‏ام ، نابود مى‏گردد .
امام عليه السلام : اگر چيزى را بگويم كه در خواب ديده‏اى و بر خلاف سراب - كه هيچ‏گونه اثر عينى ندارد - در تو اثر گذاشته باشد و از آن لذّت برده باشى ، سخنم را تصديق مى‏كنى ؟
طبيب : آرى .
امام عليه السلام : تا به حال در خواب ، با زنى ناشناس يا شناس آميزش جنسى انجام داده‏اى تا اين‏كه محتلم شوى ؟
طبيب : آرى بى‏اندازه .
امام عليه السلام : آيا به همان اندازه كه در بيدارى از آميزش جنسى لذّت مى‏برى، در خواب لذّت نمى‏برى، و به همان اندازه كه در بيدارى از تو منى خارج مى‏شود ، در خواب خارج نمى‏شود؟ اين معنا ادّعاى تو را در مورد تساوى خواب و سراب ، باطل مى‏كند .
طبيب : كسى كه در خواب محتلم مى‏شود ، در خواب ، همان چيزهايى را مى‏بيند كه در بيدارى به وسيله حواس ديده است .
امام عليه السلام : اين سخن، نظريّه مرا تأييد مى‏كند ؛ زيرا تو ناخودآگاه ، اعتراف كردى كه عقل پس از تعطيل شدن حواس ، مى‏تواند چيزهايى را درك كند . بنابراين چگونه شناخت عقل را ، در حالى‏كه حواسْ تعطيل نشده‏اند ، انكار مى‏كنى ؟


مناظره‌های آموزنده
64

ادارك بدون حواس‏

در اين‏جا امام چون ديد كه طبيب ، خيلى علاقه‏مند است تا از راه حسْ خدا را درك كند ، به طور مشروح بيان مى‏فرمايد كه چگونه عقل از راه حواس پنجگانه با مطالعه پديده‏هاى هستى مى‏تواند به وجود خدا پى ببرد، و سپس در توضيح اين معنا كه روح ( مركز عقل ) بدون حواس پنجگانه مى‏تواند ادراكاتى داشته باشد ، چنين مى‏فرمايد :
امام عليه السلام : آيا خواب ديده‏اى كه مشغول خوردن و آشاميدنى ، به طورى كه احساس لذّت كنى ؟
طبيب : آرى .
امام عليه السلام : آيا خود را در خواب در حال خنده يا گريه و يا در حال گردش در شهرهايى كه قبلاً ديده‏اى يا اصلاً آنها را نديده‏اى، مشاهده كرده‏اى، به طورى كه مشخّصاتى را كه از آن شهرها مى‏دانى ، در خواب ببينى ؟
طبيب : آرى، بى‏اندازه .
امام عليه السلام : آيا يكى از اقوام و خويشاوندان خود را كه مرده است ، در خوابديده‏اى كه مانند پيش از مرگ ، آنها را بشناسى؟
طبيب : آرى ، خيلى زياد .
امام عليه السلام : در حال خواب ، عقل تو به كمك كدام يك از حواس، مرده‏ها را شناخته و با آنها سخن گفته و از غذاى آنها خورده، و [ يا ]در شهر گردش كرده و خنده يا گريه نموده است ؟
طبيب : نمى‏توانم بگويم با كدام حس . اين كارها در حال خواب از حواس ساخته نيست ؛ چون در حال خواب ، حواس مانند مرده مى‏شوند كه نه مى‏شنوند و نه مى‏بينند .
امام عليه السلام : آيا پس از بيدار شدن ، آنچه را در خواب ديده‏اى ، كاملاً به ياد دارى و براى دوستان نقل مى‏كنى ؟
طبيب : آرى ، همين طور است ؛ بلكه گاه مى‏شود واقعه‏اى را پيش از وقوع ، در خواب مى‏بينم و پيش از اين‏كه شب شود ، آن واقعه در خارج اتفاق مى‏افتد .
امام عليه السلام : كدام حس سبب مى‏شود كه آنچه در خواب ديده‏اى ، در حافظه تو بماند تا پس از بيدارى يادت باشد ؟
طبيب : در اين امر، حس دخالتى ندارد .
امام عليه السلام : باز هم اعتراف نمى‏كنى كه در حال خواب، روح - كه مركز عقل است - امور مذكور را درك مى‏كند؟

  • نام منبع :
    مناظره‌های آموزنده
    سایر پدیدآورندگان :
    غیوری، سید مجتبی
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 134276
صفحه از 162
پرینت  ارسال به