3
نقض

بسم اللَّه الرحمن الرحيم‏

[ تحميديه كتاب نقض ]

۱هر جواهرِ محامد۲ كه غوّاصانِ درياىِ دين به صحّتِ دليل از قعرِ بحرِ دل به غوصِ ارادت به ساحلِ زبان آرند، نثارِ۳حضرتِ واجب‏الوجودى باد كه مؤثّر در معرفتِ او به ابقاء۴ تكليف، تفكّر۵و نظر است.۶ و لال باد آن مُدْبِر كه گفت: موجب آن معرفت، تقليد و تعليم و خبر۷ است. آن ملكِ متعال كه موصوف است به صفاتِ كمال، لم يزل و لايزال، عادلى منزّه از آن كه غبارِ تهمتِ جبرى و مشبّهى و معطّلى، جمالِ كمالِ‏۸ او بيالايد. تعالى‏ عَمَّا تقُولُ المُجبّرةُ، و تَقَدَّسَ عمَّا تظُنُّ المُبتدِعَةُ.
و صد هزار ۹ درود و تحيّات از خداى تعالى و از همه احبّا۱۰ بر زمره انبيا و رسل

1.صفحه «۱» چاپ قديم‏

2.م: «چون جواهر محامد». ث: «جواهر و محامد». رجوع شود به تعليقه ۱.

3.ح: «نياز».

4.ح: «بايفاء». پس از قبيل «أوفى بعهده» است كه به معنى «وفى به» است. و عبارت اين نسخه بهتر است.

5.ح: «فكر».

6.و سيد مرتضى رازى رحمه اللَّه عليه در تبصرة العوام (ص ۲۰۱-۲۰۲، چاپ استاد فقيد عباس اقبال) گفته: «اماميان گويند: معرفت خداى واجب بود عقلا، خلاف مجبره كه گويند: به شرع واجب شود. و گويند: معرفت خداى به فكر و انديشه در دلايل حاصل شود، خلاف ملاحده كه نزد ايشان به قول معلم صادق حاصل شود». و نيز (ص ۱۸۱) گفته: «اسماعيليان گويند: معرفت خداى تعالى به قول معلمى صادق حاصل شود». و نيز (ص ۱۸۲) گفته: «و حكايت صفات بارى و معرفتش به معلم صادق بود».

7.ث - ح: «جبر».

8.ح: «افعال».

9.ث - م: «صدور».

10.ث: «احياء». متن، جمع حبيب است، به معنى دوست، و حاشيه، جمع «حى» به معنى زنده.


نقض
2
  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398786
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به