353
نقض

مصلحتْ او بهتر داند؛ چنانكه بايست و شايست، به هر روزگارى كرد، و كس را بر وى اعتراض نرسد كه همانا اعتراض امّت را بر اختيارِ خود باشد، نه بر نصِ‏ّ خداى. و السّلامُ على مَن اتّبع الهدى.

[ 124 ]

[ مقايسه ميان عملكرد و سيره حضرت رسول و على(ع) در حكومت و سياست ]

[ خطابه على(ع) در دفاع از حق خلافت و اشاره به مناقب و فضائل ايشان ]

[ صلح و جنگ على(ع) تابع سيره و سنت رسول اكرم(ص) ]

[ مواسات حضرت رسول و على(ع) در جنگ و جهاد و صلح ]

آنگه گفته است:
دو مرد از درگاهى ۱ آمده: محمّد به رسالت، على به امامت. آن يكى كه رسول است، جان فدا كرده، زخم خورده از آن دشمنان، از شهر برانده، دوستان بيگانه شده، بيگانه آشنا گشته، خود را بر قبايل عرض كرده، هيچ قول قبول ناكرده، زخم بر روى آمده، سنگ بر دندان خورده، پاى آبله شده، به غار گريخته، شب راه كرده، روز به شب آورده، اداى امانت و تبليغ رسالت كرده. اين يكى را كه امام است قوم بيشتر، و قبيله بسيارتر، در خانه تن بزده ۲ منشور بر طاق نهاده، با اعدا دست در كاسه كرده، پنج درم سنگ خون از او بنيامده، ۳ باطل را به حقّ مى‏گويد، يارىِ ۴مُبطلان مى‏دهد، با ظالمان مناكحت و مجالست مى‏كند! اين، بدان چه ماند؟! و آن بدين چه ماند؟!
اما جواب اين فصل نيك تأمّل بايد كردن تا معلوم شود كه هر دو به يك‏ديگر نيك ماننده است، و هر چه رسول كرد، امام همچنان كرد؛ امّا چون قلم ۵ به دستِ حسودان باشد، نقشِ صورتِ فرشته، چون صورتِ شيطان باشد. اگر رسول جان فدا كرد، امام در بستر و خيبر ۶ جان فدا كرد. اگر او زخم دشمنان خورد، اين نيز زخمِ دشمنان خورد. اگر او را دوستان دشمن شدند، اين را اهلِ جمل و صفّين و نهروان ۷ همه دوستى نمودند و دشمن شدند. اگر آنجا خويش بيگانه شد، اينجا - بر زعمِ مصنّف - نه

1.م - ب: «از درگاه الهى».

2.م - ب: «تن زده».

3.ع: «پنج درم سنگ خون از او». ث: «پنج در سنگ خون از او». م - ب: «هيچ در سنگ از او». ح - د: «پنج درم خون از وى».

4.صفحه «۳۲۵» چاپ قديم‏

5.ح: «حكم». و در حاشيه به عنوان نسخه بدل: «قلم» نوشته شده.

6.م - ب: «و در خيبر».

7.م - ب: «و خوارج نهروان».


نقض
352

[ 122 ]

[ فضل و عصمت على(ع) مانع اقتداى او به امامت ابوبكر ]

آنگه گفته است:
على دو سال در پس بوبكر نماز مى‏كرد، و ده سال در دنبال عمر نماز مى‏كرد، و مال‏ها مى‏گرفت و بر ايشان ثنا مى‏گفت و دعا مى‏كرد، و اميرالمؤمنين مى‏خواند ايشان را، و در تدبيرها با ايشان مى‏بود، و از قِبَلِ ايشان حدّ مى‏زد.
اما جواب اين فصل اين است كه روا نباشد كه بعد از مصطفى، اميرالمؤمنين با فضل و عصمت در نماز اقتدا به كسى كند، كه درست شده است كه تقديم مفضول بر فاضل قبيح است. و اگر كرده باشد مقتدى نباشد؛ و گر مالى گرفت، حقّ او بود، كسى رابر وى منّت نبود. و انكار و تبرّاى او از زر و سيم معلوم است، و در أخبار ما نيست كه ۱او ايشان را اميرالمؤمنين خواند، و اگر خوانده باشد، در فصلِ «رضا - عليه السلام - و مأمون» تأويلى با حجّت بگفته‏ايم كه بر وى عيبى نباشد. و تدبير و رأى أميرالمؤمنين در امور شريعت و فتوح ثغور خود معلوم است كه او در آن اصل بوده باشد و ايشان طُفَيْلِ او كه او عالم‏تر و فاضل‏تر بود از هر يك. و حدّها كه زده باشد، از قِبَلِ خداى و رسول زده باشد، نه از قِبَلِ بوبكر و عمر. به حجّتِ آيه: «وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ»۲ او اولى‏تر است؛ بدان كه معصوم است و عالم‏تر از هر يك از امّت.

[ 123 ]

[ على(ع) معصوم، عالم و پيشرو در اسلام ]

آنگه گفته است:
اى عجب على قوى‏ترِ بنى‏هاشم بود، در اسلام پيشرو، حق ظاهرتر، و به تبع بيشتر، و به تيغ تيزتر، و معصوم، چون رسول - عليه السلام - . چرا طلب حقّ خود نكرد؟ ۳
اما جواب آن است كه چنين است، امّا امام عالم‏تر است و معصوم است، و

1.صفحه «۳۲۴» چاپ قديم‏

2.از آيه ۱۱۲ سوره مباركه توبه.

3.ع - ث - م - ب: «اى عجب على قوى‏تر، بنى‏هاشم بيشتر، حق ظاهرتر، به تيغ تيزتر، او معصوم چون رسول عليه السلام».

  • نام منبع :
    نقض
    سایر پدیدآورندگان :
    محدث ارموی، میر جلال الدین
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 398851
صفحه از 1250
پرینت  ارسال به