د. مضافٌ اليه
اگر پس از اسمى، نقشنماى اضافه بيايد، كلمه پس از آن، اگر اسم يا در حكم اسم باشد، مضافٌ اليه است. مضافٌ اليه در كتاب نقض، به دو شكل آمده است.
يك. مضافٌ اليه به صورت اسم
ديگرى مىگويد: از پوست گوسفندانِ شعيب بود. (ص528)
لوا و رايت كافران، به دست طلحة بن ابى طلحه بود كه به تيغ على كشته آمد. (ص169)
دو. مضافٌ اليه به صورت ضمير
ابو العلاء با بزرگىِ فضل و شهرتِ او مرثيه شريف طاهر پدرِ او مىگويد و مدحِ او و برادرش در قصيدهاى كه معروف است در ايوان او. (ص191)
پس آيت را به نام ايشان تأويل كردن و تفسير دادن، جهل و خطا باشد. (ص263)
اگر على را به صفّين روزى ظفر نبود، نقصان شجاعت و امامت او نباشد. (ص183)
ه . جمله ربطى توضيحى
اين جملهها نيز از وابستههاى پسين اسم هستند و هميشه پس از پيوند وابستگى «كه» مىآيند و به همين دليل، مستقل نيستند. فعل جملههاى ربطىِ توضيحى، به صفت، مضافٌ اليه يا بدل هسته، قابل تأويل هستند.
جماعتى كه تيغ در روى امام كشند و او را دُشنام دهند. (ص331)
تو نه آنى كه تو را از كوچكى و طفلى بپرورانيديم و سالهاى دراز، پيش ما بودى! (ص338)
و. صفتهاى بيانى
صفتهاى بيانى، از وابستههاى پسين اسم هستند كه يكى از ويژگىهاى اسم، از قبيل: چگونگى، رنگ، مزه، مقدار، نسبت، لياقت و... را بيان مىكنند.۱ در كتاب نقض، اين صفتها به شكلهاى زير به كار رفتهاند: