111
بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض

مهمل‏گوى، مروانى‏صورت، اموى‏صفت، مشتى غلام‏باره بى‏نفس، خام ناتمام عام، اولئك كالأنعام كه خداى را عادل ندانند. (ص 189 - 190)
به انكار مبتدعى مداهنى ژاژخاى، حق، باطل نشود. (ص‏77)
اين معنى از طريق عقل و نقل بر مؤمنِ عاقلِ مستبصر پوشيده نماند و إلّا احمقى، خربطى ناصبيى انكار نكند و بر باطل اصرار نكند. (ص‏478)

ب. تعدّد صفت با كسره اضافه‏

پس خواجه نوسنّىِ كهن‏رافضى، نمى‏دانم كه تاختن چرا به در سراى علويان آورده؟ (ص‏456)
در حضرت چنان سلطانِ سائسِ مهيب چنين قطعه نيارستى گفتن. (ص‏120)


بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
110

ج. صفت + اسم: گردبازو (ص‏450)؛ تنگ‏روزى (ص‏460)؛ جوان‏مرد (ص‏465).
د. اسم + بن مضارع: بت‏پرست (ص‏456)؛ كفرآفرين (ص‏503)؛ دستاربند (ص‏32)؛ قمارباز (ص‏506)؛ فلك‏پرست (ص‏456).
4. مشتق - مركّب: اين صفت، ويژگى مشتق و مركّب را با هم دارد.
درمانده (ص‏330)؛ گنددهنى (ص‏112)؛ حرام‏زاده (ص‏466)؛ دستاره‏بند (ص‏81)؛ حلال‏زاده (ص‏466).

كاربرد صفت بيانى‏

صفت‏هاى بيانى، گاهى در گروه اسمى به عنوان وابسته اسم و در نقش صفت يا وصف، به كار مى‏روند؛ گاهى در جايگاه مسند يا قيد قرار مى‏گيرند؛ و گاهى هم به عنوان جانشين اسم، نقش‏هاى اسم از جمله: نهادى، مفعولى، متمّمى، منادايى و مضافٌ اليهى را مى‏پذيرند. در اين جا فقط به كاربرد صفت بيانى در جايگاه وابسته اسم مى‏پردازيم.

1. آمدن علامت نكره، همراه موصوف در صورت نكره بودن گروه‏

بر فلان كوه، زاهدى هست مبارك. (ص 456)
روزى امير المؤمنين عليه السلام نشسته بود با قومى بسيار. (ص 48)

2. مطابقت موصوف با صفت‏

امام ايشان را نه امام اصحاب فريقين باشد. (ص‏459)
از اين جاست كه شيعه، ائمّه را اصحاب معجزات گويند و دلالات قاطعات بر اين معنى، بسيار است. (ص‏574)

3. يك موصوف، داراى چند صفت‏

الف. تعدّد صفت با مكث‏

اين مذهب جبر هيچ عالمى فاضلى عابدى عفيف‏نفسى اختيار نكند مگر مشتى دروغ‏بازى لَتَنبان‏مَنبَل بى‏نماز بربطساز چنگ‏نواز زرق‏فروش، خمّار قمّار،

  • نام منبع :
    بررسي توصيفي ساختار دستوريِ کتاب نقض
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1391
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 380797
صفحه از 218
پرینت  ارسال به